سلامی دوباره
ان شاءالله قصد دارم دوباره برگردم و افکارم رو با شما به اشتراک بذارم
ان شاءالله قصد دارم دوباره برگردم و افکارم رو با شما به اشتراک بذارم
در آیهای از قرآن و روایت ذیلش این حقیقت را مییابیم. خداوند در آیه 69 سوره نساء میفرماید «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفیقاً؛ و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو رفیقانی هستند» بنابراین شرط همراهی با انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین که به عنوان بهترین رفیقان معرفی شدهاند، اطاعت از خدا و رسولش است. شیخ حر عامِلی در جلد دوم کتاب اثباتالهدی، صفحه 174 از پیامبر(ص) روایتی نقل میکند که منظور از «بهترین رفیقان» در آیه، 12 امام بعد از ایشان است. «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِیقاً الْأَئِمَّةُ الِاثْنَا عَشَرَ بَعْدِی».
امام رضا علیهالسلام در حدیثی درباره معرفی جایگاه امام به این نکته اشاره میکنند و میفرمایند «الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیر؛ امام، همدمی رفیق، پدری مهربان، برادری همزاد و مادری نیکوکار نسبت به فرزند خردسال خود است» (کافی، جلد1، صفحه200) این روایت همچنان که ناظر بر رفاقت اهلبیت(ع) با شیعیان است (که در آیه به آن اشاره شده) در بردارنده مفاهیمی همچون پدر مهربان و مادری نیکوکار است. بنابراین طبق فرمایش امام رضا(ع) خداوند مثال کودک در آغوش مادر را یادآور چنین مفهومی قرار داده است به این صورت که اگر کودک لحظهای از مادر خود دور بماند، بهانه میگیرد و گریه و زاری میکند و همیشه چشمانش دوخته به چشمان مادرش است. رابطه شیعیان با اهل بیت عصمت و طهارت مخصوصاً حضرت زهرا(س) اینگونه است و این حس دلسوختگی را در مراسم ولادتها و شهادتهای منسوب به عترت(ع) از سوی محبان و شیعیان ایشان شاهد هستیم.
در واقع شیعیان همواره چشمانش باید دوخته به چشمان مادر مهربان امت، حضرت زهرا(س) باشد و همواره از این بزرگوار تغذیه شوند و در معرض تعلیم و تربیت ایشان قرار بگیرند. این حقیقت را امام صادق(ع) در روایتی اینگونه نقل میکنند: «إِنَّ أَطْفَالَ شِیعَتِنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ تُرَبِّیهِمْ فَاطِمَةُ؛ همانا اطفال شیعیان ما از برخی مؤمنین را فاطمه(س) تربیت میکند» (تفسیر نور الثقلین، ج5 ، ص135).
منبع:تسنیم
پی نوشت : بفرمائید روضه امام جواد (ع)
امشب می خواستیم در مورد پاکی لقمه هایی که ما و شما می خوریم صحبت کنیم. این خیلی مهم است. امیرالمومنین علیه السلام از پیامبر نقل کرد. ایشان بعد از اینکه به معراج رفته بودند و از معراج بازگشتند حوادثی که در معراج اتفاق افتاده را نقل کردند. . فکر می کنم آیت الله مصباح یک شرح بر این حدیث معراج نوشته باشند. حدیث معراج از نظر اخلاقی خیلی ممتاز است.
مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه در مصاحباتی که با پروفسور کرمن داشتند این حدیث را جزء برترین روایات اخلاقی عرفانی مطرح کردند، از بس این حدیث ممتاز است. حالا اینجا یک تکه اش را که به بحث ما مربوط می شود را عرض می کنیم. خدای متعل فرمود يا أحمدُ، إنَّ العِبادَةَ عَشرَةُ أجزاءٍ عبادت ده جزء است. تِسعَةٌ منها طَلَبُ الحَلالِ. نه تا از ده تا ، دنبال حلال رفتن است. یعنی اگر آدم بکوشد یک کار و کسب حلال، درست، صحیح، طبق دستور شرعی پیدا کند و آنجا هم درست کار کند. دقت کنیدها. سابقا از مراجع سوال کرده بودند آقا ما در بانک هستیم. بانک هم در گذشته ها کارهای ربایی می کرد دیگر. خیلی جدی ربایی. حالا امروز بعضی ربایی می کند. بعضی هم ممکن است درست انجام دهند. آن زمان همه اش ربایی بود. فرموده بودند اگر شما آن کارمندی که کار ربایی می کند نباشی، مثلا فقط پول دریافت می کند، عیب ندارد، کارت حلال است و حقوقت حلال است. با اینکه پول بانک مشتبه است و قاطی است. کار تو که حلال است، حقوقت هم حلال است. حالا ما می گوییم که امروز یک ذره بانک ها پاک تر است. خیلی از اوقات هم وضع بانک ها خراب است. کسی که مراجعه می کند، چیزی بلد نیست. آن کارمند هم نمی کوشد. رئیس شعبه باید مساله اش را به این یاد بدهد. آقا تو می خواهی خانه بخری. می آیی از ما وام می گیری. این قانون دارد. قانونش این است که بانک آن خانه را می خرد نقد. بعد به صورت اقساطی در طول بیست سال به شما می فروشد. یک خرید کامل و دقیق است. بعد هم یک فروش کامل و دقیق. واقعا می فروشد و واقعا می خرد. اگر گرانتر فروختی، چون بیست سال است طبیعی است دیگر. خرید نقدی قیمتش با خرید اقساطی مدت دار فرق می کند. عیب ندارد. اما این می آید پول را می گیرد و می دهد و می رود. آن وقت این مشکل می شود. در معاملات بانکی دقت کنید. یک دوره ای مفصل کوشیدند و دنبال کردند که سعی کنند تمام کارهای بانکی را درست کنند. بنابراین قواعد و قوانین دارد. حالا. نه جزء از عبادات طلب حلال است. قرآن به انبیاء می فرمایند پاک بخورید و بندگی مرا بکنید. حالا الان آیه اش یادم نیامد. اگر آدم پاک و حلال بخورد، آن وقت می تواند نماز [درست] بخواند. حالا بعد می رسیم. تو می خواهی نماز بخوانی، فکرت صد جا نیست. دلت صد جا نیست. اگر بخواهیم یک ذره بهتر نماز بخوانیم، باید آن چیزی که می خوریم پاک و حلال باشد.
یک چیز دیگر هم معمولا می گویم. آن آقایان و خانم هایی که مثلا می خواهند فرزند دار شوند، ما می گوییم سعی کنید پاک و حلال بخورید. وقتی خانم باردار شد سعی کنید ایشان پاک و حلال بخورد. بنابراین خانم باردار هرجایی مهمانی نرود. تا به وضع مالی آنها مطمئن نیستید، به مهمانی نروید. یک بهانه البته درست نه دروغ، یک بهانه ی درستی بیاورید و هر جایی دعوت شدید نروید. اگر پاک و حلال بخورید، ذره ذره اجزاء بدن این بچه از پول حلال و از غذای پاک باشد، دوتا، حلال و پاک؛ حلال و پاک درست شود، این بچه فرق می کند با اینکه درونش... این هم از این. بعد فرمود فإن اُطيبَ مَطعَمُكَ وَ مشرَبُكَ اگر آنچه که می خوری و آنچه که می نوشی، پاکیزه باشد، فأنتَ فِي حِفظي و كَنَفي، تو در پناه منی . بیمه الهی می شوی. حدیث بعدی که باز رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرمود: فرمود أطِب کَسبَکَ تَستَجِب دَعَوتُکَ کار و کسبت را پاک کن.
من یک وقتی یک ذره حال و حوصله داشتم و می رفتم دانشگاه درس می دادم. از وقتی می رسیدم در اول ساعت درس می گفتم تا پایان ساعت. یعنی یک ساعت و نیم. رسم اینجوری نیست. چقدر است؟ یک ثلثش. آخر نمی شود. قبض حقوقش را هم نگرفتم. من باید برای آن بچه ها حرف درست بزنم. حرفی که بایست برای آن بچه ها بگویم. ساعتش را پر کنم. چیزی کم نگذارم. می شود کسب حلال. آن وقت آن حقوقی که می گیری، حلال است آقا. فرمود أطِب کَسبَکَ تَستَجِب دَعَوتُکَ. دعایت مستجاب می شود. تو مستجاب الدعوه می شوی. آقا همه ما آرزو داریم در ده تا دعا که می کنیم، لا اقل یک دانه اش مستجاب شود. امشب ما به اینجا آمده ایم. حالا ان شاء الله اینجا به برکت توسلی که می کنیم، و به برکت نام مبارک امیرالمومنین، گریه برای امیرالمومنین، سینه زدن برای امیرالمومنین، سینه زدن برای امام حسین علیهم السلام، ان شاء الله دعایمان مستجاب شود. می گوید آقا کسبت را حلال کن، دعایت مستجاب است. خیلی خوب است. یک دانه حدیث هم نیست. بعد می فرماید: فإنَّ الرَّجُل یَرفَعُ اللُقمَةَ إلَی فِیه شخص یک لقمه به داخل دهان می گذارد حَراماً فَما تُستَجابَ لَهُ دَعوَةً أربَعینَ یَوماً دیگر تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود. با یک لقمه حرام. یک فضیلت دیگر. باز رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود مَنْ بَاتَ كَالًّا مِنْ طَلَبِ الْحَلالِ کسی دنبال کار حلال بوده. یک کار کارگری. جریانات کارگری صبح ساعت شش می رود، شش شب به خانه می آید. اگر کارش را هم درست کرده باشد، وقتی به خانه آمد، نمازش را می خواند و مثل جنازه می افتد. این شب که خوابیده خدا از همه گناهانش درگذشته است. من عبارت را می خوانم. مَنْ بَاتَ كَالًّا مِنْ طَلَبِ الْحَلالِ به زحمت افتاده است. برای کسب حلال خسته شده است. باتَ یعنی بیتوته کرد. شب خوابید. بَاتَ مَغْفُورًا لَهُ خدا از گناهانش گذشته است. به خاطر اینکه دنبال کار و کسب حلال بوده است. حدیث بعدی. قال لی ابوالحسن علیه السلام. اینجا معلوم نیست که کدام امام فرموده. احتمال می دهیم حضرت موسی بن جعفر فرموده باشد. مَنْ طَلَبَ هَذَا الرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ لِیَعُودَ بِهِ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ کسی که دنبال این رزق و روزی که همه می روند باشد اما از راه حلال، لِیَعُودَ بِهِ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ برای اینکه وقتی کار کرد، حقوق بگیرد و خرج خودش و زن و بچه اش را بدهد. دستش جلوی مردم دراز نیست. سرش را بالا نگاه داشته. همین. برای اینکه خرج خودش و زن و بچه اش را بگذراند. دنبال کار و کسب حلال می رود برای اینکه خرج خودش و زن و بچه اش را بگذراند. كَانَ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه مثل کسی است که در جبهه ها در برابر دشمن خدا می ایستد و مجاهدت می کند و می جنگد. مثل جهاد است. کارش مثل جهاد است. وقتی می خوابد خدا از گناهانش در می گذرد. باز حدیث بعدی از پیامبر. یک فردی به ایشان عرض کرد احِبُّ أنْ یستَجابَ دُعائی. من دوست دارم که دعایم مستجاب شود. فرمود طَهِّرْ مَأکلَک آن چیزی که می خوری پاک کن. آنچه می خوری پاک کن. و لا تُدخِلْ بَطنَک الحَرَامَ نگذار حرام به داخل شکمت برود. مگر نمی خواهی دعایت مستجاب شود؟ حرام نخور. باز حدیث سوم. اینها را تند می خوانیم. رسول خدا فرمود من احب أَنْ يُسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتُهُ هرکس که دوست دارد دعایش مستجاب شود، فَلْيُطِبْ كْسَبَه کسبش را حلال و پاکیزه کند. کسبش را حلال کند، کارگری می شود، می شود هم خدایی نکرده آدم از کار بدزدد. دوست مان در یک کارخانه ای که اسم نمی برم بود. کارگرها یا شاید بالاتر از کارگرها، اجناس کارخانه را می بردند. از کار بدزدد. روایت از حضرت باقر علیه الاسلام است. فرمود إنَّ اللهَ عَزَّوَجَل جَعَلَ لِشَّرِّ أقفالاً. خدای تبارک و تعالی برای همه بدی ها و شرور قفل ها قرار داده است. قفل ها. وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ و کلید همه آن قفل ها را در شراب قرار داده است. این حدیثی است که زیاد هم شنیده شده است. بعد فرمود وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ. دروغ از شراب بدتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ألا أخبِركُم بِأكبَرِ الكَبائِر؟ من به شما نگویم که بزرگ ترین گناهان کبیره چیست؟ گاهی در روایات گناهان کبیره را هفتاد تا شمرده اند. گاهی هفت تا. حالا. فرمود که نمی خواهید من برایتان بگویم که بزرگ ترین گناهان کبیره چیست؟ بعد فرمود: الإشراكُ بِالله، شرک به خدا. خب ان شاء الله ما شرک به خدا نداریم. این شرک به خدا که گفته می شود یعنی من در برابر یک بت سر به خاک بگذارم. اگر نه در دلم من می آید که مریضی من را این دکتر خوب کرد. می گویند این شرک است اما شرک خفی است. هر گناهی شرک است. نمی خواهیم آن را بگوییم. این شرکی که گفته می شود جزء بزرگ ترین کبائر است، آن است که من در برابر غیر خدا به سجده بیفتم. خب. چه فرمود؟ دوم: عُقُوقُ الوالِدَين، پدر و مادر از شما دل سوخته و دل نگران نباشند. اوقاتش تلخ است. هرچه هم کسی می خواهد واسطه شود نمی پذیرد. این دلش سوخته. دلش... گاهی فرزند کاری می کند که مادر دیگر... مادر خیلی مهربان است. اما گاهی فرزند کاری می کند که مادر به اصطلاح دیگر دلش راست نمی شود. این را می گوییم عقوق. عاق والدین را شنیده اید دیگر. سه تا گناه بزرگ ترین گناهان کبیره است. بزرگ ترین گناهان کبیره. شرک بالله که عرض کردیم. عقوق الوالدین. سوم آن چیزی است که می خواستیم عرض کنیم. وَ قُولُ الزُّور. قُولُ الزُّور یعنی چه؟ یعنی کذب. یعنی دروغ. دروغ جزء بدترین گناهان کبیره است. اگر یادتان باشد فرمودند که اگر کسی نماز زیاد می خواند، روزه زیاد می گیرد، زیارت زیاد می رود، همینطور تسبیح دستش است و دارد تسبیح می اندازد، به این نگاه نکنید. بسیاری از اوقات مردم می روند با یک کسی معامله می کنند. به امید اینکه مثلا یک تسبیح دستش است و دارد تسبیح می گرداند. گفتند به این نگاه نکنید. نگاه کنید ببینید راست گو است؟ وفای به عهد می کند؟ دیگر چه؟ راست گویی نشانه دین داری است. ببینید یک کسی پای سود بزرگ هم می آید اما باز راست می گوید. از سود می گذرد. این نشانه است. منافعش در خطر است. دروغ نمی گوید. البته گفته اند الا یک جاهایی که استثنا است. مثلا جان کسی در خطر است. اگر من راست بگویم، جانش در خطر می افتد. آنجا اصلا جایز نیست که من راست بگویم. آنها استثنائاتش است. اما راست گفتن جزء نشانه دین داری است. اصلا من دین دارم یا ندارم. فرمودند دروغ چیست؟ جزء بزرگ ترین گناهان کبیره است.
پی نوشت : الحمدلله مراسم شبهای احیاء در جوار پنج شهید گمنام با شکوه هرچه تمام تر برگزار شد.
حضرت علامه حسن زاده آملی (روحی فداه) در نامه ای برای کسی که برای سلوک در ماه رمضان دستوری خواسته بود اینچنین نوشت: ( این نامه در کتاب تازیانه سلوک/ص۹ آمده است)
متن نامه به این شرح است :
تن به دنیا دار و دل به مولا
«ربّ أدخلنی مُدخَل صدق و أخرجنی مُخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا» «الإسراء.80»
ربّ أنزلنی منزلا مبارکا و أنت خیر المنزلین «المؤمنون.29» کتب الله تعالی علیکم الرحمة
آقا در چه حال است؟آیا چون «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» النور.37؛
از زرق و برق دنیا رهایی یافته است واز ما سوا روی بر تافته است و یا چون صبیان خاکبازی
می کند که : التراب ربیع الصبیان(خاکبازی بهار کودکان است) آیا در حضور است یا دور است؟
حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ متی ما تلق مَن تهوی دع الدنیا و أهملها
«حضوری»را علایم است،رأس آنها الأدب مع الله است
[یعنی متأدب به آداب الهیه بودن ودرهمه حال خودرادرمحضرحق دیدن وجانب حق رارعایت نمودن]
الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم«آل عمران.191»
از خــدا جویـیم توفیــق ادب بی ادب محروم گشت از لطف رب
در سورة «والنجم»از اوصاف رسول الله(صلی الله علیه و آله) است که :
«و ما ینطق عن الهوی إن هو إلا وحی یوحی»
از آن بزرگوار باید سر مشق گرفت که میزان قسط[اعتدال]است
«لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة» احزاب/21 که زبان اگر یله و رها شود از مار گزنده تر است ،
در زیان زبان داستانها گفته اند.
آقای عزیز
هیچ موهبتی از نعمت ترک علایق دنیوی بزرگتر نیست که همة مفاسد به این علاقه متعلق است.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
اگر دستور العمل می خواهی مگر این آیه را تلاوت نکرده ای ؟
«ومن اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا» أسراء/79 ،
و مگر نشنیده ای؟
دوش وقت سحر از غضه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
و مگر برایت نخونده ام؟
در خلوت شبهای تارت می توانی آری بکف سرچشمة آب بقا را
خلاصه مرد سحر باش که :
صمت و جوع و سحر و خلوت و ذکر به دوام نا تمامان جهان را کند این پنج تمام
و دست از دامن دوست بر مدار.
بــه واللّـه و بــه بـالله و تــاللـه بـه حق آیة نصـــرٌ من الله
که مو از دامنت دست بر ندیرُم اگر کشته شوم الحکم لله
اگر در شب نگرفتی در روز بگیر،و اگر روز را به رایگان از دست دادی شب را دریاب.
این راه و رسم گدایی را خود جناب دوست به ما یاد داده است که فرمود:
«وَهُوَ الّذی جعل اللیل و النهار خلفةً لمن اراد اَن یذّکّر او اراد شکورا»الفرقان/62.
سرّش این است که جواد است و جود ،گدا می خواهد.
بانگ می آیــد که ای طـالب بیــا جـود محـتاج گـدایان چون گـدا
جود محتاج است و خواهد طالبی همچــنانکـه توبه خواهـــد تائبی
جود می جویـــد گدایان و ضعاف همچو خوبان کآینه جویند صاف
روی خوبـــــان زآینـه زیبــا شــود روی احســان از گدا پیـــدا شود
چون گـــدا آیینۀجــود است هــان دَم بـود بــــر روی آیینــه زبـــان
پس از این فرمود حـق در والضّحی بانگ کـم زن ای محمـــّد بر گدا
(مثنوی ملّای رومی)
وچون جناب معشوق فرماید:«وامّا السائلَ فلا تنهر »والضّحی/10 ،
خود با سائل چگونه بود؟ عارف رومی نثراً و نظماً چه خوش گفت؟! نظمش آن بود و نثرش این:
«چنان که گدا عاشقِ کریم است، کریم هم عاشقِ گدا است.اگر گدا را صبر بیش بود کریم بر در او آید،
و اگر کریم را صبر بیش بود گدا بر در او آید،امّا صبر،کمال گداست و نقص کریم.»
این بنده اگر چه هنوز در خواب خرگوشی است ولی به ظاهر در بدو بیداریش می گفت:
«الهی اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارای منی».
و پس از مدتی می گفت:«الهی تو را دارم چه کم دارم پس چه غم دارم.»
تا پس از چندی می گفت"«الهی شکرت که از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت می کنند.»
این نیز بگذشت و تا اینکه می گفت:
«الهی تاکنون می گفتم جهان را برای ما آفریدی ولی الان فهمیدم که خودت هم برای مایی.»
این هم بسر آمد و اینک می گوید:«الهی داراتر از من کیست که تو دارایی منی.» غرض اینکه:
خدا آنِ تو و تو مانده عاجز زتو بیچاره تر کس دید هرگز
(گلشن راز شبستری)
خوشا به طیور أولی أجنحه که با جناح عشق و همّت از دامگاه علایق برجسته اند..
ألا یا أیهـا العنقـا ألا یا نفحـة الرحمــان أیا یا جنة المأوی ألا یا نفحة الرضوان
تذکَّر عُشَّک العرشی و اطلع ذلک المطلع و أهمل هذه الأوکار للأبوام و الغرابان
(دیوان حضرت آقا)
امید است که در حال حضور تامّ و توجّه کامل ،شکارهای خوبی نصیب آقا بشود..به قول عارف رومی:
آن خیــالاتـی کـه دام اولی عکس مه رویان بستان خداست
آری عکس مه رویان بوستان خدای متعالی خیالات روحانی اولیاء الله است که آنان را به سوی دوست می کشانند که می نمایـند و می ربـایند،نه خیالات بـوالهوسان دنیاوی کـه چنان آنـان رادر غواسق طبـیعت پـابند کرده اند که در یک عمر یک آن از خود سفر نکرده اند و گامیاز خودکامی برنداشته اند.آن خیالاتی که دام وپابند اولیاء الله است و آنان را الهی کرده است،تجلیّات و مکاشفاتی اند که از بطنان وممکن غیب خزنه «کن فیکون» بر سر سالک شیدا افاضه می شوند،و رؤیت صوربی مادّه روحانیان وتشرّف در حضور انبیا و ائمّه و وسایط فیض الهی است که مه رویان بوستان خدایند.صور این مه رویان ازماورای طبـیعت کـه عالَم مثال و خیـال است در صـفحـه نورانی قـلب عـارف منعکس می شونـدخیالات اولیاءالله علّیّینی اند،خیالات بوالهوسان سِجّینی.آن خیالات فرشتگانند و انها دیوان.آنها سماوی اند واینها ارضی.آنها نورانی اندو اینها ظلمانی.آنها به خدا کشانندو اینها به دنیا.صاحبان آن ملائکۀاولی اجنحه اند اینها بهائم و سباع.
آه آه اگر وقتی بیدار شویم که کاروان رفته اند و خبردار شویم که این نبود که ما می پنداشتیم و
بدان دلخوش بودیم.
پی نوشت : امسال هم پنج شهید گمنام از ما پذیرایی میکنند... الحمدالله
قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
لَمّا عُرِجَ بي إلَى السَّماءِ السّابِعَةِ ومِنها إلى سِدَرةِ المُنتَهى ومِنَ السِّدرَةِ إلى حُجُبِ النّورِ ناداني رَبّي جَلَّ جَلالُهُ : يا مُحَمَّدُ بِالقائِمِ مِنكُم . . . اُطَهِّرُ الأَرضَ مِن أعدائي واُورِثُها أولِيائي .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:
هنگامى كه به آسمان هفتم و از آن جا به سدرة المنتهى و از سدره به حجابهاى نور عروج کردم ، پروردگار عزوجل مرا ندا فرمود؛ اى محمّد! به وسيله قائم شما... زمين را از دشمنان خود پاك مى كنم و دوستانم را وارث آن مى گردانم.
پی نوشت:
أمالي الصدوق : ۶۳۱ و۶۳۲
منبع:حوزه
پی نوشت اول : ان شاءالله مجالس ولادت را باشکوه تر برگزار کنیم...
پی نوشت : در شعبان بیشتر خودسازی کنیم، مناجات شعبانیه را دریابیم !
ببین محبّت مولی، چه کارها با تو کند !
=======================
در آیۀ "يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ" (6 انفطار)
اى انسان! چيست كه تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخته؟
میگوییم همین که خود فرمودی " بِرَبِّكَ «الْكَريمِ» " کریم بودن پروردگارش.
و اما شیعه ...
شیعه، در حین گناه کردن تائب است و این محبّت مولی علی (ع) است که حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند:
"حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَة"
دوستی علی ابن ابیطالب نیکی است که با آن سیئه او را ضرر نمیزند.
(ارشاد القلوب ديلمی، ج2، ص: 234)
و آیۀ زیر شاهد حدیث فوق است:
"... حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ"(7حجرات)
... خداوند ايمان را خوشايند شما قرار داد و آن را در دلهايتان آراست، كفر و فسق و عصيان را براى شما ناخوشايند ساخت.
و این فراتر از این آیه است که فرمود "إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ" (هود 114)
چرا که حدیث "حبّ علی ابن ابیطالب ..." خبر از «دفع» سیئات دارد و آیۀ 114 هود خبر از «رفع» سیئات دارد. و این کجا و آن کجا !
__________________________________________________________
مطلب تمام است. اما برای بیشتر نوش جان کردن :
"وَ الَّذينَ «إِذا» فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ" (135 آل عمران)
و كسانى كه «هنگامی که» كار زشتى كردند يا بر خود ستم نمودند خدا را ياد كنند و براى گناهان خويش آمرزش طلبند، و جز خدا چه كسى است كه گناهان را بيامرزد؟ و دانسته بر خلافهايى كه كردهاند پافشارى نكنند.
إِذا »» همین کلمۀ "اذا" نشان میدهد که در حین گناه ، یاد خداست . پس در عین گناه تائب است.
در روایات است که کسی که با محبّت مولی علی (ع) از دنیا برود ، شهید و مغفور از دنیا رفته است. و نمیفرماید هر کس با کلمۀ "استغفار" از دنیا برود ، چنین و چنان میشود ...
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند :
"مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ الْإِيمَانِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَى الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَى السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَة "
(بحار الأنوار ، ج23، ص: 233)
الحمد لله کما هو اهله
پی نوشت اول : عیدتون پیشاپیش مبارک
پی نوشت دوم : پدر جان روزت مبارک، از آن بالاها دعایم کن ...
پی نوشت دوم : حال و هوای نجف را عشق است ...
قالَ الإمامُ الهادي - عليه السلام - :
الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ،
وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَي الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.
امام علي النقي حضرت هادي - عليه السلام - فرمود:
حسد موجب نابودي ارزش و ثواب حسنات مي گردد.
و تكبّر و خودخواهي جذب كننده دشمني و عداوت افراد مي باشد.
و عُجب و خودبيني مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستي و ناداني نگه مي دارد.
و بخيل بودن بدترين اخلاق است;
و طَمَع داشتن خصلتي ناپسند و زشت مي باشد.
«بحارالأنوار، ج 69، ص 199، ح 27»
پی نوشت اول : ماه رجب همدیگر را بیشتر دعا کنیم .
پی نوشت دوم : جمعه پیش رو برای حضرت امام نقی علیه السلام اقامه عزا داریم، بشرط حیات.
پی نوشت سوم : فرصت نشد عرض کنم که امسال هم مثل سنوات قبل،
لحظه سال تحویل رو محضر شهداء بودیم، جاتون سبز ...
... و اما سخنی با دوستانم، با یارانی که شفیق راهم، محرک حرکتم و همدم و انیس تنهائیم بودند; از اینکه به این اسوههای تقوی وصیت و یا تذکری بدهم شرمندهام اما از آنجا که شایداجرای یکی از این سخنان سبب عاقبت به خیری آنها شود، توجهشان را به این مسائل جلب میکنم:
۱- دنبال تقوی باشید و عمرتان را در همین کلام تمام کنید.
۲- دعا برای دوستان اگر از ته قلب باشد بسیار، بسیار مؤثر است.
۳- سعی کنید همیشه با وضو باشید که وضو سبب نورانیت دل و صفای روح است.
۴- با مفاتیح دوست باشید که کلید زندان روح است. در حدیث آمده است که از مسلمانی به دور است، کسی که روزی کمتر از پنجاه آیه از قرآن کریم را تلاوت کند و صحیفه نور را به دیارفراموشی بسپارد. پس، صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه را دست کم نگیرید.
۵- کمتر چیزی جای روزه مستحبی را در امر اطاعت و خودسازی و تقوی میگیرد.
۶- در هنگام قضاوت جز ائمه معصومین هیچکس را معیار حق نگیرید چه معصومین خود حقاند که «وَالحَقُّ مَعَکُم فیکُم وَ مِنکُم وَ اِلَیکُم وَاَنتُم اَهلُهُ وَ مَعدِنُهُ»« جامعه کبیر».
۷- حتیالامکان آزاد از وابستگیهای سیاسی باشید و البته در اوج اطلاعات کامل وحتیالامکان با زهد زندگی کنید و ساده باشید چه گاه یک عکس گرفتن ساده و یک تسبیح فریبنده، تعلق میسازد و آزادی از غیر میکند و در رابطه با این زهد سعی کنید عزت نفس داشته باشید و بخاطر چیزهای کوچک خود را نفروشید.
۸- اعتماد کامل به همه کس در جایی که کار میکنید نکنید که انسان جایزالخطاست.
۹- برای انقلاب بسوزید اما در فعالیت حل نشوید که درونتان فراموشتان شود و هرگاه خواست چنین شود از خدا یاری طلبید و اگر در شدت افتادید کنار بکشید.
۱۰- اخلاص، محبوبهای بود که عمری بدنبالش بودم، بدانید بی اخلاص همه اعمالتان زیان و خسران است.
۱۱- یاد مرگ راتذکر دادم. عشق به مرگ و لقاءا… را محرک همه حرکت های خود کنید تا به عالیترین مراحل کمال برسید.
۱۲- از شوخی و خنده زیاد که متأسفانه بشدت رایج است، بپرهیزید و دروغ را چه شوخی و چه جدی حتی با نگاه عادی، ترک کنید و این موارد را مانند بردن نام خدا در آغاز هر کار و سرسفره به هم تذکر بدهید و یادآوری کنید.
۱۳- علیکم بالحب، بر شما باد دوست داشتن، دوستی با خدا و دوستداران خدا و اعمال مورد محبت خدا.
۱۴- اختلافات بین خود را حل کنید تا مبادا عقدههای بزرگ غیرقابل علاجی شوند.
۱۵- از تعریف کردن و ستایش یکدیگر مگر در مواقع خیلی لازم بپرهیزید و فراموش نکنیداین کلام مولا امیر المؤمنین را که «رُبَّ مَفتُونٍ بِحُسنِ القَولِ فیهِ» « نهج البلاغه صبحی الصالح ص ۵۵۶ و بحار الانوار جلد ۷۳ ص ۲۹۵ » چه بسا افرادی که بخاطر تعریفهای دیگران فریفته شدند و از راه منحرف شدند.
۱۶- شنیدن پیامهای امام را از واجبات بدانید و لااقل در حد فیلمهای سینمایی به آن توجه کنید که امام محرک ما، زنجیر عشق و رشته ولایت ماست.
۱۷- از قبول مسؤولیت مگر در مواردی که واقعا یا از عهده برنمیآیید و یا شیطان فریبتان میدهد نهراسید.
۱۸- تفکر، تفکر، تفکر را فراموش نکنید.
۱۹- مبتکر باشید.
شهید کاظم گمار
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خداوند آدم را عزیز و مختار و بزرگ آفریده است. برای چه آدم پول بشود و روز و شب برای پول بدود، زن و بچه و همه چیز را فدای پول کند؟ چنین کسی آدم پول است و مملوک دنیا. اگر از دنیا یک قوطی کبریت داشته باشی، ببین مالک آن هستی یا مملوک آن. اگر مملوک مال دنیا هستی، همیشه به تو میگوید: مواظب من باش! مبادا بخوابی که دزد مرا میبرد، و مرتب به تو حکم میکند. ولی اگر شما مالک شدی راحت میخوابی، به تو دستور نمیدهد. اگر هم کسی آن را ببرد بالاخره شما مالک آن هستی. اگر چند دست هم بگردد ملک شماست. اگر در این دنیا هم به شما نرسد در آن دنیا به شما خواهد رسید. «لا تعطیل لحکم الله»؛ حکم خدا هیچگاه ضایع نمیشود. چیزی از ملک شما خارج نمیشود جز این که ببخشید یا بفروشید یا به ارث بگذارید.
قصه حضرت داوود را شنیدهاید که در زمان آن حضرت، یک نفر از خدا درخواست رزق حلال کرد. هفت سال دعا کرد. یک روز دید گاوی در حیاط را شکست و وارد خانه شد. فوری دستور داد گاو را کشتند. چون حساب کرد دید در حیاطهای دیگر باز بود آن جا نرفت و این در را که بسته بود شکست و داخل شد. گفت: رزق حلالی که از خدا خواستم همین است.
صاحب گاو به دنبال گاو میگشت، تا رسید دید گاو او را سر بریدهاند و مشغول پوست کندن آن هستند. گفت چرا با گاو من این چنین کردی؟ آن مرد هم صاف گفت: هفت سال است از خدا رزق حلال طلب می کردم، امروز به من مرحمت کرد، من هم سربریدم.
صاحب گاو به حضرت داوود شکایت کرد. حضرت داوود به صاحب گاو گفت: شما از گاو صرف نظر کن! او حاضر نشد. فردا آمد. حضرت داوود گفت: از گاو صرف نظر کن و نصف دارایی خودت را هم به او بده. داد و فریاد کرد که این چه حکمی است. روز دیگر آمد. حضرت داوود فرمود: همه مالت را به او بده و خودت و زن و فرزندت هم غلام او هستید.
گفتند: باید ثابت شود. آمدند به قبرستان. به فرمان حضرت داوود پدر آن مرد که گاو را کشته بود زنده شد. از قبر بیرون آمد، سلام کرد و گفت: این مرد غلام من بود که در یک مسافرت در میان راه مرا کشت و اموال مرا ضبط کرد. بنابراین خودش و زن بچهاش و اموالش مال من است.
البته این حکم داوودی است که حضرت ولی عصر(عج) هم به حکم داوودی حکم میکند. این را میخواستم بگویم که مالکیت ضایع نمی شود.
خلاصه انسان نباید مملوک لباس خودش باشد و همین طور دست به سینه او باشد که مبادا خاکی یا گلی شود و نگران لباس خودش باشد. این چنین کسی لباس بر تن نکرده است، بلکه به تن لباس رفته است. مرتب فرمان میدهد که درست بنشین گچی نشوم، اتوی من خراب نشود.
لباس از باب مثال است. مقصود این است که هر چه خداوند در این دنیا به انسان داده است مال خود اوست، ملک اوست. شما مملوک آن نیستی. او مالک شما نیست، بلکه ملک شماست. این را خوب در نظر بگیرید و در آن دقت داشته باشید. مالکیت عزت میآورد؛ یعنی آدم ذلیل نمیشود.
اگر کسی عبد و مملوک دنیا باشد، وقتی مالک از بین برود او هم از بین خواهد رفت. ولی اگر مالک دنیا باشد هر پیشامدی هم بشود تکان نمی خورد؛ چون صاحب اختیار است، خاطرش جمع است که مال هر جا برود او مالک است. اگر انسان مالک دنیا باشد عزتش محفوظ است و گرنه اگر تمام روی زمین مال او باشد، وقتی مملوک دنیا شد قیمتی ندارد. مملوک دنیا بودن، مملوک مال و زن و آبرو و امر معاش و نان و لباس بودن، با عزتطلبی سازگار نیست.
روشن است که وقتی برای رفع احتیاج کار میکنی تا دستت را پیش دیگران دراز نکنی، این عزت است. بنده دنیا نیستی، بلکه فرمان خدا را بردهای. اگر انسان گدایی کند بهتر از این است که مملوک دنیا باشد.
کسی که مالک باشد میتواند ببخشد، میتواند بفروشد، ولی مملوک دنیا اگر پیشامدی برای مال بشود دق میکند. ان شاء الله با فهم و ادراک، مالک خودمان، مالک دنیا، مالک لباس و پول خود باشیم. خداوند انسان را این گونه آفریده است. خدا می خواهد انسان مملوک نشود. مملوک دنیا نشوید که عزت خود را به باد میدهید، دنیا و آخرت خود را به باد میدهید.
جوان هستید، از همین الان آزاد باشید. هر چه در میآوری تا غروب خرج کن. مملوک دنیا نشوید. پول باشد یا لباس یا هر چیز دیگر. اگر مملوک شدی مرتب به شما وحی میکند، فرمان میدهد. دیگر نمیگذارد فرمان خدا و ائمه(علیهمالسلام) را ببری و از همین جا راه خدا را عوض می کند.
خداوند شما را مملوک دنیا و اهل دنیا نیافریده است. اگر می خواهی مملوک شوی مملوک خدا بشو و مالک بر هر چیز. در این صورت عزت و شئون انسانی شما حفظ میشود. خودت را نفروش!
پی نوشت اول :
کتاب طوبای محبت – ص 31
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی
منبع:تسنیم
پی نوشت دوم :
مراسم شهيد والا مقام بيژن حافظي برادر هم هيأتي عزيزمان آقاي بهزاد حافظي به شرح ذيل مي باشد :
شب وداع : دوشنبه ١٤ دي از نماز مغرب و عشاء حرم حضرت امام زاده ابراهيم (ع) آمل
تشييع : سه شنبه ١٥ دي ساعت ٩ صبح از حسينيه سپاه به سمت گلزار شهداي آمل
مجلس بزرگداشت شهيد : جمعه ١٨ دي ساعت ١٩ بلوار طبرسي امين دوازدهم حسينيه لاله هاي زهرائي (س)
#ياحسين #يازينب #ياعباس #يارقيه #يامهدي
#زيارت_عاشورا #كربلا #جلسه_هفتگي
#پنج_شهيد_گمنام #شهيد_سلطاني
#روضه #اشك #گريه #سينه_زني
#حاج_صادق_غريب
#حاج_حمزه_اسماعيلي
#حسينيه_لاله_هاي_زهرائي
#هيأت_روضةالشهداء_آمل
#مازندران #آمل
@rozatoshohada_amol
در علل الشرايع شيخ صدوق (ره) به اسنادش از ابيسعد عقيص نقل است که گفت:
به امام حسن بن علي (ع) گفتم اي پسر رسول خدا (ص) براي چه با معاويه آشتي کردي و صلح او را پذيرفتي در حالي که ميداني حق با توست نه با معاويه و بدرستيکه معاويه گمراه و طغيانگر است. حضرت فرمود: اي اباسعيد آيا من حجت خداوند متعال که او را بر خلقش يادآور شده و امام مردم بعد از پدرم نيستم؟ گفتم: بله، يابن رسول الله، فرمود: آيا من کسي نيستم که رسول خدا (ص) در شأن من و برادرم فرمود حسن و حسين (ع) امام و پيشواي امت من هستند، چه قيام کنند و چه صلح؟ گفتم: درست است يابن رسول الله، فرمود: پس من امام هستم اگر قيام کنم يا صلح کنم، اي اباسعيد علت مصالحه من با معاويه همان علتي بود که رسول خدا (ص) بواسطه آن با قبايل ضمرة و بني اشجع و اهل مکه در هنگام بازگشت از محل حديبيه مصالحه نمود، آنها طبق نص قرآن کريم کافر بودند و معاويه و اصحابش طبق تأويل و تفسير آيات قرآن کريم کافر هستند، اي اباسعيد حال که من از سوي خود امام و پيشواي شما هستم که خداوند معرفي نموده جايز نيست مرا به ناداني متهم کنيد، چه آنکه يا جنگ نمايم و حکمت کار من (که به نظر شما ناشايست ميآيد) همانند حکمت کار خضر (ع) ميباشد، آيا نميداني خضر (ع) وقتي که کشتي را سوراخ کرد و آن بچه را کشت و ديوار خراب را برپا کرد و ساخت موسي (ع) که با او بود از اين افعال او عصباني شد و به خاطر شبههاي که برايش پيش آمد و ندانستن حکمت افعال خضر (ع)، تا اينکه به او از اصل جريان خبر داد و موسي (ع) حقيقت امر را دريافت و راضي شد. همينطور خشم و ناراحتي شما به من به خاطر جهل و ناداني شما به حکمت عمل من است. اگر من با معاويه صلح نمينمودم روي زمين احدي از شيعيان ما باقي نميماند مگر اينکه به قتل ميرسيد.
پایگاه اطلاع رسانی امام حسن (ع)
برنامه جلسات روضه در ايام پاياني ماه صفر
چهارشنبه ١٨ آذر ساعت ٢٠/٤٥
روستاي اجبار كلا
هيئت عاشقان حضرت ابالفضل (ع)
==============
پنجشنبه ١٩ آذر ساعت ٢١
خ امام رضا(ع) مسجد صاحب الزمان(عج)
هيئت كريم اهل بيت
==============
زيارت عاشوراء (جلسه هفتگي)
جوار پنج شهيد گمنام
سخنران:حجةالاسلام صادق غريب
مداح:حاج حمزه اسماعيلي
جمعه ساعت:١٩ الي ٢١
بلوار سردار شهيد طبرسي امين دوازدهم
بقعه علامه ميرحيدرآملي
حسينيه لاله هاي زهرائي (س)
هيأت روضة الشهداء
==============
جمعه ٢٠ آذر ساعت ٢٠/٤٥
روستاي اجبار كلا
هيئت عاشقان حضرت ابالفضل (ع)
آه روح الله جان
دلتنگ خنده های سراسر شوق توام
برادر دلتنگ گریه های آرامت در روضه ها هستم
آنگاه که بین گریه ها زیر چشمی نگاهم میکردی
عزیزم نگاهی به من کن
دستی به دلم بکش
رفیقم باورم نمیشود در کنارمان نیستی
کمکمان کن
کمک
کمک
کمک
صدای حمزه ات را میشنوی
یار علی اکبری من
راستی هرشب برایت روضه ی علی اکبر ع میخوانم
فقط به عشق و شوق اشکهای تو
.
.
.
پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند ....
محترق الشهداء
حمزه اسماعیلی
بسمه تعالی
از مسائلی که امروزه بسیار بسیار فراگیر شده و البته در کلان شهرها کمتر کسی ست که به آن مبتلا نباشد رسانه است.شاید بسیاری از مردم رسانه را فقط در چهارچوب تلویزیون یا رادیو و یا از این دست مواردلمس کرده باشند امادر شرایط امروز رسانه فراتر از اینهاست ...
امروزه هرکسی که چیزی از اینترنت میداندمیل دارد در فضای سایبری خانه ای به شکل وب و یا سایت و ... داشته باشد...مطلبی بنویسد ! اظهار نظری بکند ! خبری بدهد و ...
در این میان سایتهای خبری چه سالم و چه ناسالم نقش بسزا و قابل توجه ای ایجاد کرده و جایگاه ویژه ای دارند.اصولا این سایتهای خبری هستند که با نشر اخبار البته معمولا همراه با کمی چاشنی شیطنت بعضی از معادلات افراد را بهم میریزند و البته این شمه ای از اقیانوس رسانه ای ست...
الغرض یکی از جمله سایتهای خبری که اتفاقا با وجود عمر کمش جایگاه ویژه ای در آمل و مازندران و حتی کل کشور نزد اصحاب رسانه و مخاطبین پیدا کرده است،
هراز نیوز به مدیر مسئولی مهندس عزیز روزبه نصیری میباشد...
بر خود فرض میدانم برای روزبه عزیز موفقیت روزافزون آرزو کنم ...
در این ایام شیرین و مبارک سلامتی مجموعه هراز نیوز را از
حضرات معصومین (علیهم السلام) خواستارم ...
التماس دعای فرج
محترق الشهداء - حمزه اسماعیلی
"مرد آسمانی"
سپاس مخصوص پروردگاری ست که بندگان خوبش را در زمین گستراند تا ایمان را نگهدارند
و ترس را به گوشه ای انداخته و بی باکانه بسوی دوست راهی شوند...
سپاس مخصوص خدائی ست که اولیاءش را در زمین پراکنده کرد تا نفس بزنند و نفس بدهند
و سرلوحه ای شوند برای دیگران...
سپاس مخصوص ربی ست که پرواز را به خاصانش آموخت تا مرغ دست آموز این و آن نشوند...
-----
خوبان را درک کردن کار آسوده ای نیست ؛ جان کندن میخواهد ؛ زمان می برد...
پس خودت بگو ... محمد عارف
از کلاس درس عشق و عاشقی ات بگو...
از عشق بازی ات در خاکریزهای جهاد اصغر بگو...
از مبارزه ات در جهاد اکبر بگو...
از دقدقه هایت بگو...
از سنگ کنار درب خانه دوست بگو...
بگو عزیزم ...از یار بگو...از دلدار بگو...
-----
ما که از این دنیا به تنگ آمده ایم ؛ ما که خسته شدیم ؛
شیوه خستگی ناپذیری ات را به ما یاد بده ! فن صبوری ات را ! فن عاشقی ات را !
خون خوبانی چون امام (ره) و شهداء تا آخریت لحظه عمرت در رگهایت جوشان بود...
اصلا از سیمای روحانی ات معلوم بود که پویایی و اهل ماندن نیستی...
تو چه کردی ...محمد بسیجی
تو چه کردی که خدا تو را مزید نام گذاشت ؟!
تو چه کردی که سالها عشاق خاکت را زیارتگه کردند و بسیجی ره یافته وصال شدی ؟!
تو چه کردی که هنوز هم اسم زیبایت بر سر زبانهاست ؟!
تو را به جان من بگو چه کردی ؟!
-----
آه و صد فریاد از نوای حسین جان تو...
تو با نوای جانسوزت چه دلهایی را که شیدا و دیوانه نکردی!
آه و صد فریاد از نوای عمه جان زینب تو...
تو با این شور و شعور سراسر اخلاص نه فقط زمینی ها بلکه آسمانی ها را هم بیچاره می کردی!
زمان ، زمان عجیبی ست ! زمان ، زمان غربت است !
بخوان... بخوان که ما از این همه آلودگی ها گوشمان پر است و نفسمان بالا نمی آید...
آری بخوان که ما صاحب نفسی می خواهیم...
مرد آسمانی ؛ ما زمینی ها را فراموش مکن...
التماس دعای فرج
محترق الشهداء – حمزه اسماعیلی
بسمه تعالی
ماه رجب را دوست دارم
شاید برای معنویتش و شاید هم برای اینکه در این ماه میشود پرید و پرواز کرد!
به اعمالش که نگاه میکنم مرا یاد اعمال زیارت میاندازد !
شاید علاقه ام برای این باشد که ماه زیارتی اهل بیت (علیهم السلام) است .
شاید بخاطر 27 رجب باشد که روایت است هرکس مریضی داشته باشد و خود را به نجف برساند ...
نمیدانم 13 رجبش هم حال و هوای خاصی دارد...
لیله الرغائب که آنقدر آرزو میکنی که انگار شب آرزوهایت سحر ندارد...
ایام البیض باصفا را که بیاد می آورم خوشحالی سرتاسر وجودم را فرا میگیرد...
حس مناجات میگیری و انگار خدا آغوش باز کرده و تو را میخواند...
زیارت جامعه امام نقی (علیه السلام)هم چنان دل میبرد که مست از جام می کوثر میشوی...
راستی با خود فکر کرده ای که امسال چه کنی و چگونه سیمت را وصل کنی؟
نکند در این وانفسای احساس تکلیف شیطان فریبمان دهد و نیرنگمان زند و
چشم بر چشم بگذاری ماه تمام شود !
برادر ! انتخابات تو را از اصل نیاندازد! البته چه زیباست سیاست با دیانت ما ...
امتحان سختی ست ! انگار باید زغال آتشین در دست نگهداری ! ببینیم خواص چه میکنند!
ای خوش آن مستی که دلدار نگاهت کند و تو رقص خون راه بیاندازی!
یاد امام (ره) و شهداء بخیر
محترق الشهداء – حمزه اسماعیلی
هو الرحمن الرحیم
بعد اون نزاع کذایی چند روز پیش خیلی با خودم کلنجار رفتم که از این دست رفتارها چی نامیده میشه !
تحلیلهایی که از این قضیه بیرون اومد خیلی جالب بود! خوب عده ای اظهار تاسف کردند و پیکانشون به
سمت هر دو طرف دعوا بوده ...
عده ای گفتند که رئیس جمهور افشاگری کرده و دست خوش داره و دمش گرم!
عده ای گفتند رئیس مجلس خوب حالش رو گرفت البته قانونی و از روی اصول !
خلاصه مملکت جای قلدر بازی نیست!
یکی گفت این دعوا زرگری بوده و بازیشونه ! آرای ناراحت و دلگیر رو میخوان برگردونن به مملکت!
یکی گفت مملکت صاحاب داره تو چرا ناراحتی امام زمان (عج) خودش نظاره گره و ...
یکی گفت درسته مملکت صاحاب داره اما ما اینهمه شهید دادیم و سختی و زجر کشیدیم و اینا نباید
بعنوان چندتای اول مملکت اینجور اخلاق رو زیر پا بذارند و جلوی مردم و رسانه ها اینجوری کنند و ...
الغرض وای بر زمانی که نمازشب خونا باهم در بیافتن و گریبان همدیگه رو بگیرند !
آخه مگه چند روز از نصیحت مقام معظم رهبری گذشته بود و شما اینطور به جان هم افتادید؟!
انشاء الله همه اینا برای رضای خدا ست و این همه جوش و خروش برای رشد و تعالی مملکته ...
اما به واقع این اخلاق ، اخلاق انقلابی بود؟
کجان شهدای دهه 60 که ببینن اخلاق انقلابی رو؟!
مگه نه اینکه نامه حضرت امیر (علیه السلام) به مالک اشتر داره منشور جهانی میشه !
مگه نه اینکه وقتی مسئولین نظام دچار اختلاف شدند و خبر به امام راحل رسید و فرمودند : مگر اینها مناجات
شعبانیه نمیخوانند؟!
پس داریم کجا میریم ؟!
مکتب اهل بیت (علیهم السلام) همه چی داره ، برا هر مشکلی راه حل نشون داده و اما ما چه میکنیم !
اگه اخلاق انقلابی بود که هیچ اما اگر نبود پس ما احتیاج مبرم به یک انقلاب اخلاقی داریم.
پس بیایم دست در دست هم امسال در دهه فجر که پدران و مادران ما به رهبری امام خمینی (ره)
انقلاب کردند ما هم انقلاب اخلاقی راه بندازیم و البته باید ببینیم کی پیش قدم میشه ...
التماس دعای فرج
محترق الشهداء – حمزه اسماعیلی
هو الشهید
افتخار مبارک و قابل توجه ایست که معمار کبیر جمهوری اسلامی ایران
حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه)
در وصیت نامه الهی سیاسی شان نام شهرمان را به لوح می نگارد و از مردمش
تشکر ویژه مینماید. تاکید جنابش با کلمه باید به شیرینی و حلو آن می افزاید :
ما باید از مردم آمل تشکر کنیم ...
الحق و الانصاف قدمهای بزرگی برای اعتلای این واقعه برداشته شده است ؛
اما اهمیت و عظمت این روز چنان است که
انتظارمان از مسئولین و رسانه ها این است که با قدرت مضاعفی در جهت استفاده فرهنگی
از این موضوع حرکت کنند و قابل توجه است که اگر استانها و شهرهای که بردن نامشان
ضروری نیست،مالک این اتفاق
(ذکر نام شهر در وصیت نامه امام و جریان 6 بهمن سال 60 و چهل شهید گلگون کفن آن)
بودند چها که نمی کردند!!!
که هرچه برای این چهل شهید مظلوم بکنیم باز هم کم است...
در میان این شهدای غریب ، با شهید مجید قلیچ قرابتی داریم و مفتخرم که در روز تولدم،
نامم را این شهید عزیز انتخاب کرده و انشاء الله پا در جای پای این شهید بگذارم.
اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک
التماس دعای فرج
محترق الشهداء - حمزه اسماعیلی
عکس کمتر دیده شده شهید مجید قلیچ و سردار محمد اسماعیلی
در مطلع کلام از قاطبه عزادران حسینی (علیه السلام) که در مراسم اربعین که مصادف با
افتتاح حسینیه لاله های زهرائی (سلام الله علیها ) در جوار
بقعه علامه میرحیدر آملی و جوار پنج شهید گمنام بوده شرکت نمودند ، قدردانی کرده ،
از همه مدیران، معاونین ، روسای ادارات ، مجموعه های فرهنگی و هیئات استانی و شهری
خصوصا استاندار محترم جناب مهندس طاهائی ،فرماندار بسیجی شهرمان حاج یدالله اکبرزاده
شهردار عزیز مهندس امیر سلیمانی همه ادارات و نهادها وکسانی که برای برپایی
این حسینیه قدمی برداشتند تشکر کنم .
از حمایتهای بی دریغ و خالصانه علمدار خاکریزهای عشق و شهادت
سردار بزرگوار علیجان میرشکار خاضعانه سپاسگذارم.
تشکر ویژه دارم ار اصحاب رسانه
سایتهای خبری و تحلیلی از جمله مهر،فارس،هرازنیوز،کمال نیوز، سفیر هراز و...
نشریات و روزنامه هایی که در طول ساخت این بنا ما را از محبت خود بی نصیب نگذاشتند .
-----
السلام علیک یا ابا الزهراء یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)
بابی انت و امی و نفسی و مالی ...
و اما بعد ؛ پس از کمی قدم زدن در شهر آمل و ایضا تهران ،
متاسفانه بعضی از این هیئتها و حسینیه ها و مساجد و در مجموع از هم صنفان عزیز
در بنرهای تبلیغاتیشان بابت عزاداری چند شب آخر ماه صفر
نامی از حضرت ختمی مرتبت نبرده اند !!!!!؟؟؟؟؟
و این جای بسی تفکر و تامل و اگر دوستان ناراحت نشوند تاسف دارد...
هرچند غربت امام مجتبی (علیه السلام) همیشگی و غربت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
بخاطر دوری از وطن زبانزد است اما گدائی از پدرمان
حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)
ومدح و ناله و گریستن بر جنابشان صفای وافری دارد .
"امسال برای پدر امت بیشتر اشک بریزیم"
التماس دعای فرج
خادم هیات روضه الشهداء آمل
محترق الشهداء - حمزه اسماعیلی
چهل حديث اخلاقى از پيامبر گرامى اسلام در ادامه مطلب
يكي از نشانه هاي مومن، زيارت امام حسينعليه السلام در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسگريعليه السلام روايت شده است كه «علامتهاي مؤمن پنج چيز است، پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشاني برخاك نهادن درسجده و بسم الله را بلندگفتن» بنابراين يكي از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين برشمرده اند.
مسأله از این بسیار بالاتر بود، نمیشود کارهای شخصیتی مثل امام سجاد(ع) یا مثل زینب کبری(س) را بر همین مسائل عادی رایج ظاهری حمل کرد، باید در کارها و تصمیمات شخصیتهایی به این عظمت در جستوجوی رازهای بزرگتر بود.
مسأله آمدن بر سر مزار سیدالشّهدا(ع)، در حقیقت امتداد حرکت عاشورا بود، با این کار خواستند به پیروان حسینبن علی(ع) و دوستان خاندان پیغمبر و مسلمانانی که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بودند تفهیم کنند، این حادثه تمام نشد؛ مسأله با کشته شدن، دفن کردن و اسارت گرفتن و بعد رها کردن اسیران خاتمه پیدا نکرد؛ مسأله ادامه دارد.
به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شماست؛ اینجا میعاد بزرگی است که با جمع شدن در این میعاد، هدف جامعه شیعی و هدف بزرگ اسلامی جامعه مسلمین را باید به یاد هم بیاورید، تشکیل نظام اسلامی و تلاش در راه آن حتی در حد شهادت، آن هم با آن وضع! این چیزی است که باید از یاد مسلمانان نمیرفت و خاطره آن برای همیشه زنده میماند، آمدن خاندان پیغمبر، امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) به کربلا در اربعین به این مقصود بود».
*پینوشت:
-خطبههای نمازجمعه تهران، ۲۴/۷/۱۳۶۶، به نقل از کتاب «آفتاب در مصاف»، انشارات مؤسسه انقلاب اسلامی-دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای، صفحه ۲۳۶
اشاره:
هفت تپه مقر آسمانی و ملکوتی سربازان شمالی حضرت روح الله بوده است که مدتی را عاشقانه و غریبانه در آن زیسته اند، هفت تپه، هفت شهر عشق! همان مکانی بود که مدتی لشکر ویژه و خط شکن 25 کربلا را در دل خود جای داده بود،
درد دل ها و دل تنگی های یک رزمنده و جامانده از قافله شهدای این لشکر را می خوانیم:
خدا رحمت کند سید شهیدان اهل قلم، آوینی را که می گفت:
اگر از ما بپرسند دوکوهه کجاست؟ چه جوابی بدهیم؟
و حال ما می گوئیم:
اگر از ما بپرسند هفت تپه کجاست؟ چه پاسخی داریم؟! چه بگوئیم؟!
اصلاً قادر به تکلم هستیم؟!
آری برای همین است که هفت تپه مظلوم مانده است...
از اندیمشک که به سوی اهواز می روی، پس از طی مسیری حدود 55 کیلومتر، آن هم پرسان پرسان، اگر موجود زنده ای در آن حوالی باشد، سراغ هفت تپه و آن پادگان متروک و مهجورش را باید بگیری!
سرزمینی به وسعت آسمان!
تنها و غریب!
جهت هایش را نمی توانی محصور نگاه کنی، هیچ گاه محصور نبوده بلکه همواره مأمنی برای پرستو های عاشق«لشکر ویژه خط شکن 25 کربلا» بوده است، خوب که نگاه کنی تپه ماهوری اش همه ی وسعت این خاک را پوشانده است.
خوب نگاه کن، جای جای آن را چه می بینی؟
از تپه های نسبتاً بلندش بالا برو، در دره های کوچکش آرام بگیر و وسعت این دشت را از نظر بگذران، چه فهمیدی؟
تیرک های فرو ریخته را ببین...
تنها سکوت و وزش ملایم باد است که به استقبالت می آید و از همان آغاز ورودت غریبانه تو را همراهی می کند...
اشتباه نیامدی؟ پوکه های زنگ زده، پمادهای خالی ضد حشرات، تکه پوتین های پاره، باطری های فرسوده بیسیم ها، جعبه های شکسته مهمات و ...
سوله های پراکنده، همه و همه می گویند که تو اشتباه نیامدی این جا همان مکانی است که سراغش را گرفته بودی!
معیشت در هفت تپه با آن امکانات محدودش سخت بود و گردان ها چادرنشین بودند ولی دل ها همه خدائی بود و اشک های مناجات های بچه ها، خاک هفت تپه را مقدس کرده بود...
همان چادر نشینان هفت تپه بودند که روزی پرچم مقدس امام رضا(ع) را بر فراز مناره مسجد فاو به اهتزار در آوردند...
هواپیما های عراقی حمله کرده اند. نه پناهی نه سر پناهی...
پس از اینکه هفت تپه قدمگاه شهدا شده بود با نجواهای عاشقانه ای که در دل شب می شنید، آنقدر خدائی و مقدس گشته بود که دیگر دلش می خواست قتلگاه شود و هفت تپه هم با خدا راز و نیاز می کرد؛ اوج عرفان و سلوک هفت تپه قتلگاه شدن، بود که خداوند حاجتش را روا کرد و با بمباران هوایی دشمن، شهدایی از آسمان هفت تپه به سوی ملکوت پرواز کرده و هفت تپه را جنت زمین و آسمان کردند؛ یاد شهدای آن روز خدائی هفت تپه بخیر! علی الخصوص فرمانده گردان ویژه شهدا، حاج جعفر شیرسوار!
آخر مگر نه اینکه وقتی محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی برای سرکشی لشکرملکوتی 25 کربلا با هلی کوپتر بر فراز آسمان هفت تپه آمدند، وقتی خیل عظیم نیروهای شمالی با چادرهایشان را دیده بودند، هاشمی رفسنجانی انگشت به دهان گفت: این عشایرها را از کجا آوردید؟
فکرش را نمی کرد که مقر لشکر کربلا آن چادر های الهی باشد.
یا زمانی که حضرت آقا سیدعلی خامنه ای برای بازدید به هفت تپه آمده بودند با تعجب و حیرت زده گفتند: اینها مگر چپر نشین هستند که اینگونه می زیند؟
آهای دنیا! ما با این وضعیت در مقابل شما ایستادیم.
ای تاریخ نامردی اگر ننویسی که بر این شیرمردان و دریادلان شمالی در بیابان های هفت تپه چه گذشت؟!
آخرِ هفت تپه را، چادرهای به چله نشسته لشکر ویژه 25 کربلا، پرستوهای عاشق لانه کرده بودند! چه غریبانه بودند...
هفت تپه سال های سال است که بی مهری دیده، اما همچنان راز دار خلوت مسافران آسمانی خویش است ...
هفت تپه با کسی قهر نیست اما انسش با کسانی است که قصه چاه را ندیده اند ولی با خون دل حکایت می کنند...
پس خوب نظاره کن! در پسِ حجابِ زمان در این سکوت راز آمیز نجوای پنهانی شهدایی را بشنو که سر بر کف قبرهایی که برای خویش کنده بودند و شانه های استوارشان از شوق لقای معشوق خویش به لرزه آمده بود و در تلاطم اشکها، چشمهایشان دریای خروشان می شد.
نگاه کن! آن رزمنده ی نوجوان که در جوار چادرش بر فراز تپه ای، آماده و مسلح بر کوله پشتی خویش تکیه زده است و در حال انتظار، دعا می خواند، منتظر تنها منتظری که به زودی قرار است از یاران شهیدش باشد.
می دانم که از دیدن این همه مظلومیت سیر نمی شوی، دوباره نگاه کن! چند رزمنده بسیجی عکس یادگاری می گیرند، آخرین لحظات ماندشان است تا بعد از عملیات، در فراق هم، ماندگار شدنشان را جشن سرخ اشک بگیرند...
از دیدن هفت تپه سیر نخواهی شد چون تنها پادگانی بود که لشکری به نام لشکر "کربلا" را در خود جای داده بود...
چه زیبا گفت سید مرتضی: - کربلا را تو مپندار نامی است در میان نام ها!!!
اگر بنا باشد قدس آزاد شود، مطمئن باشید دوباره خط شکن این میدان همان چادر نشینان هفت تپه، بچه های لشکر کربلا هستند، که با پرچم سبز حضرت امام رضا(ع) بر گنبد قدس! به ندای هل من ناصراً ینصرنی امام زمانشان "سید علی حسینی خامنه ای" لبیک خواهند گفت.
تمامی مقرهای لشکریان اسلام مقدس اند اما بدانید که بچه های لشکر 25 کربلا در هفت تپه حکایتی داشتند غریب، غریب و غریب...
تا تو یاد بگیری هفت تپه کجاست و برای چه بوده است این همه غریبانگی؟؟؟
هفت تپه به تو جفا کردم، اسیر دنیا شدم و بعد از این همه سال دلم هوای تو را کرد...
هفت تپه مرا ببخش و مرا در آغوش بگیر...
تهیه و تدوین: سجاد پیروزپیمان
---------------------------------------------------------------------------------
عاشق هفت تپه امپدرم از هفت تپه خیلی برایم گفته...
اگر دوکوهه قطعه ای از بهشت است هفت تپه قلب بهشت است...
بچه های لشگر 27 و ... رسانه داشتند که اینقدر روی دوکوهه مانور دادند و الا همه
میدانند زیر نور آفتاب و بارش باران آنها سقف داشتند و لشگر 25 زیر چادر بودند
و ای وای اگر بارانی می آمد که همه زمین اطراف گل میشد و ...
الغرض افتخار میکنم پدر مظلومم سردار غریب محمد اسماعیلی آن پرچم زیبا را بر
بالای مسجد فاو نصب نمود.
یادش گرامی،
چند سالی ست دنبال یک موج وبلاگی در مورد هفت تپه ام اگر ایده ای دارید، منتظرم ...
التماس دعای فرج
محترق الشهداء - حمزه اسماعیلی