پنج ویژگی که خداوند به امام حسین (ع) عطا نمود

خدا 5 ویژگی به امام حسین(ع) عطاء فرموده است که دردنیا نمونه می باشد:

1-اجابت دعا در نسل امام حسین(ع)

2-کنار مزار سیدالشهدا(ع) دعا مستجاب است(نظر مرحوم آیت الله فاضل و علامه امینی این بود که هرجا نام امام حسین(ع) برده می شود قبه و حرم حضرت حسین(ع) همان جاست)

3-خاک تربت شفا است. خاک سر کوی تو زنده کند مرده را/ چون که شهیدان تو جمله مسیحا دم اند

4-لقب امام حسین(ع) سیدالشهدا است.

5-اربعین امام حسین(ع) که هیچ امامی اربعین ندارد.

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)

اربعین؛یک چله حسینی بودن یا حسینی شدن

بسم رب الحسین علیه السلام

اربعین ؛ یک چله حسینی بودن یا حسینی شدن

حسین زیباترین نامی است که بربنی آدم نهاده اند. واشک با معرفت بر مصائب فخر آدم وعالم الفبای بیداری است که طهارت جسم و روح را تضمین می نماید.

علمای اخلاق واهل معرفت برای رسیدن شاگردانشان به مدارج عالی اخلاقی وعرفانی با توجه به ظرفیت و توانایی افراد معمولا دستور چله نشینی می دادند البته نه به این معنا که چهل روز گوشه گیری کنند بلکه چهل روز به انجام کاری اقدام ویا ازکاری خودداری کنند. در واقع پس از چهل شبانه روز باید به هدفی رسید که برای آن چله نشینی صورت پذیرفته است .

اربعین حسینی پایان یک چله نشینی حسینی است که باید به ارزیابی نشست و با دقت وتأمل بسیار به این نکته اندیشید که آیا آنچه در این چله باید به آن رسید محقق شده است یا خیر ؟ چرا در بین زیارات امام حسین علیه السلام فقط زیارت اربعین علامت مؤمن شمرده شده است؟آیا این بدین معنا نیست که اگر مؤمن به هدف چله ی حسینی رسید آنوقت مسمای حقیقی مؤمن را پیدا می کند؟در زیارت اربعین به چه امر مهمی تأکید شده است که رسیدن به آن دستیابی به هدف چله ی حسینی است؟

در آستانه ی اربعین حسینی تأمل در مضامین زیارت نورانی اربعین ما را به این مهم رهنمون می نماید.دو فراز از مهمترین فرازهای این زیارت شریفه هدف وغایت چله ی حسینی را تبیین می نماید: اول آنکه "بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة وحیرة الضلالة"ابی عبدالله علیه السلام همه ی هستیش را فدای حق نمود تا بندگان خدا از تاریکی وظلمت نادانی وسر گردانی گمراهی به نورانیت علم وفهم وبصیرت نجات پیدا کنند .

 اولین هدف حیات بخش حرکت ابی عبدالله علیه السلام آگاهی بخشی به ابناء بشر است.دوم آنکه "فمعکم معکم لا مع عدوکم" نتیجه ی یک چله حسینی معیت با امام حسین علیه السلام است. تأمل در این معنا که رفت وآمد در مجالس وشعائر حسینی در یک چله ما را چقدر به این اهداف نزدیک نموده است ؟اگر گامی در راه نیل به این اهداف برداشته ایم دو رکعت نماز شکر بجا آوریم از خداوند بخواهیم ما را در استمرار آن موفق گرداند واگر خدای نخواسته در این چله گامی در جهت رسیدن به این مقاصد بر نداشتیم و بیشتر دچار حواشی مجالس بوده ایم تا متن آن ، دو رکعت نماز حاجت بخوانیم و ازحق تعالی بخواهیم که تا اربعین فرا نرسیده است توفیق عطا فرماید گامی برداریم تا حقیقت این چله را به اندازه ی سعه ی وجودی خود درک کنیم.

انشاءالله.


حجت الاسلام محمود ریاضت

در سوگ امام حسين(ع) چگونه بايد تسليت گفت؟

امام محمد باقر(ع) در بخشی از حديث زيارت امام حسين(ع) در روز عاشورا از مسافت نزديك يا دور فرمودند: سپس، براى حسين(ع) گريه و زارى كند و به كسانى كه در خانه‌‏اش هستند و از آنها تقيه نمی‌كند دستور دهد كه براى او بگريند ... و در سوگ حسين(ع) به يكديگر تسليت گويند...

عرض كردم: چگونه به همديگر تسليت بگوييم؟

حضرت فرمود: بگوييد: خداوند اجر ما را به سبب مصيبتى كه از حسين(ع) به ما رسيده بزرگ گرداند و ما و شما را از كسانى قرار دهد كه در كنار ولىّ دم او، امام مهدى از خاندان محمّد(ص)، به خونخواهى او بر می‌خيزند.

متن حدیث:


الإمامُ الباقرُ عليه‌‏السلام في حديثِ زِيارَةِ الحُسَينِ عليه‏السلام يَومَ عاشوراءَ مِن قُربٍ أو بُعدٍ: ثُمَّ ليَندُبِ الحسينَ عليه‏‌السلام ويَبكيهِ، ويأمُرُ مَن في دارِهِ مِمَّن لا يَتَّقيهِ بِالبُكاءِ علَيهِ ...و لِيُعَزِّ بَعضُهُم بَعضا بِمُصابهِم بِالحُسَينِ عليه‌‏السلام ... قُلتُ : فكَيفَ يُعَزّي بَعضُنا بَعضا؟ قالَ: تَقولونَ : أعظَمَ‏‌اللّه‏ُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَينِ، وجَعَلَنا و إيّاكُم مِنَ الطّالِبينَ بِثارِه مَعَ وَلِيِّهِ الإمامِ المَهدِيِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ عليهم‌‏السلام .

پی نوشت:
«مصباح المتهجّد: 772- منتخب ميزان الحكمة 382»

داستان بدرقه ضریح حضرت رقیه(س) و روضه خوانی رسول ترک

آقای حاج محمد احمدی صائب یکی از شاعر ها و نوحه خوان های اهل بیت عصمت وطهارت می باشد ایشان سال های زیادی با رسول ترک رفاقت و دوستی داشته است.آقای حاج محمد احمدی در رابطه بابرداشتها و نگاههای ذوقی و ظریفی که رسول ترک نسبت به قضایای کربلا داشته است تعریف می کرد :

  سالها پیش یک ضریحی را برای مرقد مبارک حضرت رقیه(س) ساخته بودند و زمانی که می خواستند آن ضریح را به سوریه منتقل کنند آن را شهر به شهر در یک جا هایی قرار می دادند تا مردم بیایند تماشا کنند .

 یکبار در تهران نیز مدتی آن ضریح را در حیاط خانه ای قرار داده بودند و مردم دسته به دسته برای تماشا به آن خانه در رفت  و آمد بودند و البته یک نذر و نیازها و کمکهای نیز می کردند .

 یک روز من نیز برای دیدن و تماشای آن ضریح به آن خانه که در خیابان ری بود رفتم .

 آن خانه حیاط بسیار بزرگی داشت و دور تا دور حیاط را اتاقهای متعدد احاطه کرده بود .آدم های زیادی به آنجا امده بودند وسر تاسر حیاط و در داخل اتاقها پر از جمعیت بود ضریح را درست در وسط حیاط قرار داده بودند و مرد و زن در هر گوشه ای که بودند روی به وسط حیاط و آن ضریح داشتند . 

 من تازه به آن خانه وارد شده بودم  که  متوجه شدم حاج رسول نیز در آنجا حضور دارد او در داخل یکی از اتاقها رو به ضریح نشسه بود من هم خودم را به سختی به آن اتاق رساندم و در کنار حاج  رسول بر زمین نشستم . او در حال و هوای خودش فرو رفته بود و با چشم های پر از اشک چشم به آن ضریح دوخته بود وبا خودش به آرامی زیر لب زمزمه هایی داشت .

 

بعد از لحضاتی متوجه شدم بسیاری از کسانی که در آن اتاق نشسته اند به دقت مشغول گوش دادن  به زمزمه های حاج رسول بودند .کم کم صدای حاج رسول بلند تر شود و جمعیت زیادی که در نزدیکی های  آن اتاق نشسته بودند رو به سوی او کردند و به گریه ها وزمزمه های او  دل داده بودند.

 بعد از دقایقی یک مرتبه حاج رسول از جایش بلند شد  وبا صدای بلند و با سوز و اشک فریاد کشید «چه کسی می گوید اولین زائری که امام حسین را  زیارت کرد جناب جابر بن عبدالله انصاری است ؟ نه او اولین زائر نبود . همین سه ساله همین دخترک است»

جابر بن عبدالله. وقتی در روز اربعین  به کربلا امد خاک را بوسید ولی این سه ساله در شب یازدهم محرم در آن تاریکی های شب به قتلگاه رفت و جنازه عریان پدرش امام حسین(ع) را زیارت کرد و بوسید ))

 گریه و زاری همه آن خانه را فرا گرفته بود .مرد و زن در هر گوشه ای که بودند  به حرفها وناله های حاج رسول  دل سپرده بودند  و اشک می ریختند و ضجه می زدند . حاج رسول دوباره گریان ونالان صدایش را بلند کرد و گفت:

 ای مردم در این دنیا دو نفر  بوده اند  که وقتی از دنیا می رفتند سه نفر از امامان  معصوم بر بالای سر آن دو حاضر بوده اند یکی از آن دو نفر حضرت زهرا(س) است زمانی که خانم از دنیا می رفت سه امام و معصوم بربالای سرش حضور داشتند حضرت علی (ع) امام حسن(ع) و امام حسین(ع)

 ای مردم یک نفر دیگری نیز هست که وقتی از دنیا می رفت سه امام  معصوم بر بالای سرش حاضر بودند  و آن شخص  همین سه ساله حضرت رقیه (س)  می باشد وقتی حضرت رقیه (س) در خرابه شام در حال جان دادن بود یکی امام سجاد (ع)بود که در خرابه حضور داشت و دومین معصوم و امام نیز حضرت امام محمد باقر(ع)بود که در سنین کودکی به سر می برد و در آغوش مادرش در آن خرابه شام و در بالای جنازه حضرت رقیه (س) حاضر بود سپس حاج رسول در حالی که بسیار منقلب شده بود با سوز و گداز و گریه واشک فریادش را بلند کرد و گفت .ای مردم و سومین امام ومعصومی که در آن لحضه  بر بالای جنازه این سه ساله حاضر بودسربریده ی پدرش امام حسین (ع )بود.

حضرت رقیه (س) آری حضرت رقیه (س) ...(ویژه و خواندنی)

اکثر محدّثان دو دختر به نامهاى سکینه و فاطمه براى امام حسین ذکر کرده اند؛ اما علّامه ابن شهر آشوب ، و محمّد بن جریر طبرى شیعى ، سه دختر به نامهاى سکینه ، فاطمه و زینب را براى آن حضرت برشمرده اند.
در میان محدّثان قدیم ، تنها على بن عیسى اربلى ـ صاحب کتاب کشف الغمّه (که این کتاب را در سال 687 هـ.ق تألیف کرده است ) ـ به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین شش پسر و چهار دختر داشت ؛ ولى او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهاى زینب ، سکینه و فاطمه را نام مى برد و از چهارمى ذکرى به میان نمى آورد. احتمال دارد که چهارمین دختر، همین رقیّه بوده باشد.
علامه حائرى در کتاب معالى السبطین مى نویسد: بعضى مانند محمّدبن طلحة شافعى ودیگران از علماى اهل تسنّن و شیعه مى نویسند: امام حسین داراى ده فرزند، شش پسر و چهار دختر بوده است . سپس مى نویسد: دختران او عبارتند از: سکینه ، فاطمه صغرى ، فاطمه کبرى ، و رقیّه (ع)
آنگاه در ادامه مى افزاید: رقیّه (ع)پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد. مادرش (شاه زنان) دختر یزدجرد بود(یعنى حضرت رقیّه خواهر تنى امام سجّاد بود).

پاسخ به یک سؤال

مى پرسند: آیا نبودن نام حضرت رقیّه در میان فرزندان امام حسین (ع)در کتابها و متون قدیم - مانند: ارشاد مفید، اعلام الورى ، کشف الغمّه و دلائل الامامه طبرى - بر نبودن چنین دخترى براى امام حسین (ع)دلالت ندارد؟

پاسخ: با توجّه به مطالب زیر، پاسخ این سؤال روشن مى شود:

1. در آن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدّد فرزندان امامان از سوى دیگر، و سانسور و اختناق حکومت بنى اُمیّه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگى امامان موجب شده که بسیارى از ماجراهاى زندگى آنان در پشت پرده خفا باقى بماند، بنابراین ذکرنکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد.

2. گاهى بر اثر همنام بودن ، وجود نام رقیّه در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب ، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودى که داشتند، مشکل مى¬نمود .

3. گاهى بعضى از دختران دو نام داشتند، مثلاً طبق قرائنى که خاطرنشان مى شود به احتمال قوى همین حضرت رقیّه را فاطمه صغیره مى خواندند، و شاید همین موضوع ، باعث غفلت از نام اصلى او شده باشد.

4. چنانکه قبلاً ذکر شد و بعد از این نیز بیان مى شود، بعضى از علماى بزرگ از قدما، از حضرت رقیّه به عنوان دختر امام حسین یاد کرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه شام شرح داده اند. پس باید نتیجه گرفت که باید کتابها و دلایلى در دسترس آنها بوده باشد که بر اساس آن ، از حضرت رقیّه سخن به میان آورده اند؛ کتابهایى که در دسترس دیگران نبوده است ، و در دسترس ما نیز نیست .

بنابراین ذکر نشدن نام حضرت رقیّه در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دخترى براى امام حسین (ع)نخواهد بود، چنانکه عدم ثبت بسیارى از جزئیات ماجراى عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران ، در کتابهاى مربوطه ، دلیل آن نمى شود که بیش از آنچه درباره کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته است .

مادر حضرت رقیه (ع)

مادر حضرت رقیه (ع)، مطابق بعضى از نقلها (ام اسحاق) نام داشت که قبلاً همسر امام حسن (ع)بود، و آن حضرت در وصیت خود به برادرش امام حسین (ع)سفارش کرد که با ام اسحاق ازدواج کند و فضایل بسیارى را براى آن بانو بر شمرد.
و به نقلى ، مادر رقیه (ع)(ام جعفر قضاعیه) بوده است ولى دلیل مستندى در این باره ، در دسترس نیست .
شیخ مفید در کتاب ارشاد ام اسحاق بنت طلحه را مادر فاطمه بنت الحسین معرفى مى کند.

سن حضرت رقیه (ع)

سن مبارک حضرت رقیه (ع)هنگام شهادت ، طبق پاره اى از روایتها سه سال ، و مطابق پاره اى دیگر چهار سال بود. برخى نیز پنج سال و هفت سال نقل کرده اند.
در کتاب وقایع الشهور و الایام آمده است که ، دختر کوچک امام حسین (ع)در روز پنجم ماه صفر سال 61 هـ.ق وفات کرد، چنانکه همین مطلب در کتاب ریاض القدس نیز نقل شده است .

رقیه (ع)در عاشورا

در بعضى روایات آمده است : حضرت سکینه (ع)در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (که به احتمال قوى همان رقیه (ع)باشد گفت : بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود .
امام حسین ( (ع)) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه (ع)صدا زد: بابا! مانعت نمى شوم . صبر کن تا ترا ببینم امام حسین (ع)او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا داد که : «العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى» بابا بسیار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسین (ع)به او فرمود: کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم آنگاه امام حسین (ع)برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت : «یا ابه این تمضى عنا؟ » بابا جان کجا مى روى ؟ چرا از ما بریده اى ؟!
امام (ع)یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد.3


الا لعنه الله علی القوم الظالمین

بر منکرین حضرت رقیه (س) لعنت

20 محرم/درخشش بدن غلام امام حسین(ع)

بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.

جون کسی بود که امیر المومنین(ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب الوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المومنین(ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی(ع) و سپس به خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.

جون خود را بر قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا(ص) ، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟

جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقای من بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)، لطف فرموده مرا بهشتی نماییدتا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه میکرد به حدی که امام حسین(ع) گریستند و اجازه دادند.

با آنکه جون پیر مردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خاحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتندو زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود:«اللهم بیش و جهه و طیب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد(ع): بارالها رویش را سفید و بویش را خاموش فرما و با خاندان عصمت(ع) محشورش نما.

از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تما درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.

منبع:باشگاه خبرنگاران
211008

عزاداری امام صادق(ع) برای جدش حسین(ع)

هارون مکفوف یکی از یاران امام جعفر صادق علیه السلام می‌گوید: به محضر آن حضرت شرفیاب شدم، فرمودند: برایم مرثیه بخوان، برایش خواندم، فرمود: "لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره" این گونه نمی‌خواهم، آن گونه که در کنار قبر آن حضرت علیه‌السلام روضه و مرثیه می‌خوانید، بخوان.
و من خواندم:
امرر علی جدث الحسین*** و قل لاعظمه الزکیه..
.
"از کنار قبر حسین علیه السلام گذر کن و به آن استخوان های پاک بگو..."
دیدم آن حضرت به گریه افتاد، سکوت کردم، ولی فرمود: ادامه بده
ادامه دادم، فرمود: "باز هم بخوان" خواندم تا به این بیت رسیدم:
یا مریم قومی واندبی مولاک*** و علی الحسین فاسعدی ببکاک
"ای مریم! برخیز و بر مولای خود ندبه کن و با گریه ات بر حسین علیه السلام رستگاری طلب کن"
دیدم امام صادق علیه السلام گریه کرد و بانوان، شیون سر دادند.
وقتی امام آرام شدند فرمودند:
"یا ابا هارون من انشد فی الحسین فابکی عشرة فله الجنة"
ای ابوهارون! هر کس بر حسین علیه السلام مرثیه بخواند و ده نفر را بگریاند، پاداش او بهشت است.

«بحارالانوار،جلد44، صفحه 287»

صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي سرور شهيدان عالم حسين‌بن علي (ع)


امام حسين (ع) در بعدازظهر روز عرفه همراه با فرزندان و ياران خود در صحراي عرفات وقوف كرد. وي در آنجا بزرگترين همايش خودسازي و شناخت را در قالب ژرف‌ترين كلمات به ظهور رسانيد.

سخناني كه از اعماق وجودش نشأت مي‌گرفت آن‌چنان والاست كه آدمي را به تفكر وا مي‌دارد، برخي از موضوعات آن به شرح زير است:

1- ايشان دعاي خود را با ستايش خداوند آغاز مي‌كند، ستايشي زيبا و يكتا.

«ستايش خداوندي را سزاست كه چيزي قضايش را دور نمي‌سازد و از اعطا و بخشش او جلوگيري نمي‌كند و هيچ آفريننده‌اي آفرينش او را ندارد و او سخاوتمندي بي‌انتهاست»

2- بيان گوشه‌اي از نعمت‌هاي بي‌پايان خداوند كه انسان را درتمام مراحل رشد تكامل دربر گرفته و ياد از مهر مادر و مواظبت و پرستاري آنان را از الطاف خداوند مي‌‌شمرد.

3- به شكر نعمت‌هاي الهي اشاره مي‌كند و خود را از اداي يك شكر نيز عاجز مي‌داند.

4- استغفار و انابه عاجزانه به درگاه خداوند و طلب مغفرت از بارگاه حق تعالي.

هر فرازي از اين دعا دريچه‌اي از عشق و نور و محبت و توحيد را در دل انسان مي‌گشايد. ايشان با اين دعا در صدد است انسان و خدا را بشناساند و نزديكي آن دو را به هم نمايان كند. اين نيايش منطقي‌ترين رابطه خدا با انسان را توضيح مي‌دهد. ايشان با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستي و نفوذ علم و قدرت و حيات او را به تك‌تك ذرات و موجودات عالم مشاهده مي‌نمايد و آن چه را مي‌بيند بر زبان مي‌راند.

5- فراگيري راه تعليم و تربيت از خدا

6- شناخت و درخواست بهترين مسألت‌ها.

7- تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن.

و...

شرح بخشي از دعاي عرفه با بيان دكتر شريعتي :

خداي من!

خواندمت پاسخم گفتي

از تو خواستم عطايم كردي

به سوي تو آمدم آغوش رحمت گشودي

به تو تكيه كردم نجاتم دادي،

به تو پناه آوردم حمايتم كردي

خدايا!

از خيمه‌گاه رحمتت بيرونمان مكن

از آستان مهرت نوميدان مساز

آرزوها و انتظارهايمان را به حرمان مكشان

از درگاه خويشت ما را مران

اي خدا مهربان!

بر من روزي حلالت را وسعت بخش

و جسم و دينم را سلامت بدار

و خوف و وحشتم را به آرامش و انست مبدل كن

و از آتش جهنم رهايم ساز.

خداي من!

تو چقدر به من نزديكي با اين همه فاصله‌اي كه من از تو گرفته‌ام.

تو اين قدر دلسوز مني!

خدايا!

تو كي نبودي كه بودنت دليل بخواهد؟

تو كي غايت بودي كه حضورت نشانه بخواهد؟

تو كي پنهان بوده‌اي كه ظهورت محتاج آيه باشد؟

كور باد آن چشمي كه تو را ناظر خويش نبيند

كور باد نگاهي كه ديده‌باني نگاه تو را درنيابد

بسته باد پنجره‌اي كه رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود

و زيان كار باد سوداي بنده‌‌اي كه عشق تو نصيب ندارد.

خداي من!

مرا از سيطره ذلت بار نفس نجات ده و پيش از آنكه

خاك گور بر اندام نشيند از شك و شرك رهايي‌ام بخش

خداي من! چگونه نوميد باشم در حالي‌ كه تو اميد مني!

چگونه سستي بگيرم در حالي كه تكيه‌گاه مني!

خداي من!

اگر آنچه از تو خواسته‌ام. عنايت فرمايي محروميت از غير از آن زيان ندارد

و اگر عطا نكني و هر چه عطا جز آن منفعت ندارد

يارب! يارب!يارب


۱۰ ویژگی امام حسین از زبان ولی عصر(علیهماالسلام)

 مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ «نفس المهموم» عباراتی از زیارتنامه سیدالشهدا(علیه السلام) می‌آورد که در انتساب آن به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) تردید ندارد؛ در این زیارتنامه ۱۰ ویژگی برای

امام حسین(علیه السلام) بیان شده است.


 آپلود عکس

برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیک‌ترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفته‌هایی که در آن تنها صدق گفتار مشاهده می‌شود، می‌توان افراد شناخت. بر همین اساس، پناه بردن به کلام معصومین(ع) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصوم(ع) است.


امام حسین (ع) نیز به دلیل اثرگذاری خاصی که در مکتب شیعه دارد، و چگونگی زندگی، قیام و شهادتی که داشت، بسیار مورد سؤال امامان بعد از خود قرار گرفت تا شناخت شیعیان از امام سوم خود، بیشتر شود و هر یک از اولاد معصوم ایشان نیز به دنبال ارائه بهترین توصیف در باره شخصیت نورانی سیدالشهدا(ع) بودند. در این نوشتار به صورت خلاصه، سعی شده تا به مناسبت اربعین حسینی، اظهارات حضرت ولی عصر(عج) در باره جد شهیدشان برای بازشناسی شخصیت امام حسین (ع) ارائه شود.


از بهترین توصیفاتی که راجع به حضرت امام حسین (ع) شده، زیارتنامه‌ای است منسوب به حضرت ولی عصر(عج). مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ خود «نفس المهموم» عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی به حضرت مهدی(عج) نسبت می‌دهد، آنجا که امام مهدی(عج) می فرماید:


«کُنتُ لِلرَّسُولِ وّلَداً و لِلقُرآن سَنَداً وَ للاُمَّة عَضُداً وَ فِی الّاعَهة مُجتَهِداً حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق ناکِباَ عَن سُبُلِ الفُسّاق تَناوه تأوه المَجهُود طَوِیل الرُکُوع وَ السُّجُود زاهِداَ فِی الدُّنیا ژُهدَ الرّاحِل عَنها ناظِراَ بِعَین المُستَوحِشِینَ مِنها»؛ تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاش‌گر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر می‌تافتی، آه می‌کشیدی، آه آدمی که به رنج و زحمت افتاده، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است، با دیده وحشت‌زدگان بدان نگاه می‌کردی.
حضرت مهدی(عج) در این عبارات، جد بزرگوار خویش را با
۱۰ عنوان توصیف می‌کند:


http://ts1.mm.bing.net/th?id=H.4654736274424888&pid=15.1


1. امام حسین(ع)، فرزند سول خدا (ص) بود، او نواده پیامبر اکرم به شمار می‌رفت، و رسول خدا او را فرزند خویشتن می‌خواند.


۲. او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(ع)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفاظ، بیان فرموده در وجود مطهر حسین(ع) رؤیت و مشاهده می‌شود.


۳. آن حضرت بازوی امت بود، امت اسلامی با وجود حضرت حسین(ع) دارای بازویی پر توان و قدرتمند بوده و هست و به همین دلیل می‌تواند همه قدرت‌های ضد خدایی را در هم بشکند و نابود سازد.


۴. امام حسین(ع) در راه اطاعت پروردگار، سخت کوش و تلاشگر بود. دعا، نیایش، ابتهال، نماز و مناجات شبانه وی در تاریخ، ضبط شده و خود مایه اعجاب آدمی است.


۵. آن بزرگوار نگهدار عهد و میثاق بود. عهد و پیمان با خداوند یا با مردم را هرگز نقض نکرد و ثابت و استوار روی پیمان خویشتن می‌ماند و وفا می‌کرد.


۶. او از راه و روش فاسقان و فاجران رویگردان بود. هرگز روی به آنان نیاورد و تمایل به سوی آنان نکرد و چطور ممکن است کسی که فناء‌فی‌الله پیدا کرده به مخالفان فرمان پروردگار روی بیاورد و به آنان تمایل پیدا کند؟!


۷. امام حسین (ع) دردمندانه آه می‌کشید، چون ناله کسی که سخت به رنج و زحمت افتاده و بار سنگینی از غصه و اندوه در دل دارد و در سینه‌اش جراحتی التیام‌ناپذیر است.


۸. رکوع‌ها و سجده‌های طولانی داشت، مدت‌ها در حال رکوع و سجود می‌ماند و ذکر خدا می‌کرد. به نظر می‌رسد که این جمله، رمز شوق عمیق و ریشه‌دار آن بزرگوار به معبود و محبوب حقیقی‌اش خداوند متعال است و چون از خلوت با خدا و انس به ذات لایزال او لذت می‌برد از این رو سجده را ـ که خلوت با خداست ـ طول می‌داده و احساس خستگی نمی‌کرده است.


۹. سیدالشهداء (ع) نسبت به دنیا زاهد، بی‌رغبت و بی‌علاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است.


۱۰. آنجا که نظر دیگران نظر خریداری و نگاه عاشقانه بود، نظر آن بزرگوار به دنیا نظر انسان وحشت‌زده بود و نگاهش، نگاه دل‌بریدگان از آن، و بالاخره او از دنیا و زرق و برق آن در فرار بود که این چیزها در چشم انسان دریادلی چون امام حسین(ع) کمترین فروغی ندارد.