عبادتی کم زحمت اما پرارزش! (امیرالمومنین علی ع)

حضرت علی علیه السلام فرمود: در میان عبادات و طاعاتی که از اعضا و جوارح انسان سر می زند عبادتی کم زحمت تر و کم مؤونه تر و در عین حال گرانبهاتر نزد خدا از سخن وجود ندارد. البته در صورتی که برای رضای خدا و به قصد بیان رحمت  وگسترش نعمت های او باشد زیرا بر همه مشهود است که خداوند میان خود و پیامبرانش جهت کشف اسرار و بیان حقایق و اظهار علوم پنهانی خود چیزی را جز کلام واسطه قرار نداده و وحی و تفهیم مطالب به وسیله کلام صورت گرفته است، چنان که میان پیامبران و مردم نیز وسیله ای جز سخن برای ابلاغ رسالت وجود ندارد. از این جا روشن می شود که سخن بهترین وسیله و ظریف ترین عبادت است و همچنین هیچ گناهی نزد خداوند سنگین تر و به کیفر نزدیک تر و پیش مردم نکوهیده تر و ناراحت کننده تر و ناراحت کننده تر از سخن نیست.

از مهم ترین سرچشمه های آرامش و رسیدن به شادی عمیق و پایدار در زندگی، مدیریت و کنترل زبان است. بسیاری از علمای اخلاق و سالکان الی الله بر این باورند که طی منازل سلوک و رسیدن به آرامش و صلح درون بدون توجه به زبان و آنچه بر زبان جاری می شود، میسر و ممکن نمی شود.

در طول روز و در زندگی روزمره هر کدام از ما در عکس العمل به رویدادها و اتفاقات تلخ و شیرین، سخنانی را بر زبان می آوریم. این سخنان نه تنها مسیر اتفاقات بعدی را تعیین می کنند - مثلا کسی که در یک صحنه تصادف سخنی بر زبان می آورد که به درگیری و نزاع و کشمکش می انجامد در حالی که اگر آن سخن بر زبان او نمی آمد آن نزاع و تبعات بعد از آن شکل نمی گرفت -  بلکه آثار خود را ساعت ها و گاه روزها بر زندگی ما بر جای می گذارند. چندی پیش نگارنده از زبان آیت الله قرهی، اندیشمند دینی این نکته بسیار مهم را شنید که اگر کسی می خواهد به مراتب عالی سوک و عرفان برسد راهی ندارد جز این که یک مثلث را که در وجود او قرار دارد مدیریت کند و بر آن مهار بزند. اما اضلاع این مثلث عبارتند از دهان، چشم و گوش. یعنی مصدرهای وجود انسان، جایی که ما به واسطه آن داده ها را می گیریم و به وسیله آن موضعی را اتخاذ می کنیم که ممکن است قلبی را بشکند و اندوهی را بر فردی مستولی کند. اما آنچه در ادامه این بحث می آید ملهم از مباحث کتاب "اخلاق عملی" آیت الله مهدوی کنی است.

هیچ گناهی بالاتر از سخن باطل نیست

از جمله مباحث مهم و قابل توجه بحث جرایم و آفات زبان است، زیرا بیش از آن اندازه که نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است، جرایم و آفات آن زیانبار و ناپسند است و همان گونه که هیچ عبادتی نزد خدواند برتر از سخن حق نیست، هیچ گناهی نیز بالاتر از سخن حق باطل نمی باشد. در تعالیم آسمانی و کلمات حکیمان درباره آفات زبان مطالب بسیار ارزنده است.

گرچه فلاسفه، نطق را در انسان مظهر تعقل و تفکر می دانند و به این لحاظ آن را فصل ممیز انسان می شمارند اما بهتر است ما از مکتب وحی بیاموزیم و بیان را به جای نطق انتخاب کنیم، زیرا در واژه بیان نکته ای وجود دارد که در نطق نیست. بیان یعنی آشکار کردن و به سخن انسان از آن جهت بیان گفته می شود که آنچه در ضمیر و باطن انسان است، به وسیله سخن آشکار می شود. اگر قوه تعقل و تفکر نبود انسان نمی توانست تمام خواست ها و نیازهای خود را ابراز دارد و قادر نبود احساسات و تجربیات خود را جمع بندی کند و به صورت مطالب منظم و قابل درک برای دیگران اظهار نماید. پس اساس و مبنای نطق و بیان در انسان قوه عاقله اوست و این ارتباط و وابستگی به قدری شدید است که اندک اختلال در دستگاه قوه عاقله یعنی مغز انسان در قوه نطق و بیان او اثر می گذارد. هرچه قوه تفکر منسجم تر باشد، قدرت بیان بیشتر و کیفیت آن منظم تر خواهد بود. پس بیان از دو جهت اهمیت دارد: بیان، مظهر ما فی الضمیر است و انسان آنچه در درون دارد به وسیله بیان و زبان ابراز می کند و حیوانات قطعا فاقد چنین قدرتی هستند. دوم این که قوه بیان مبین قوه تفکر و تعقل در انسان است و بی جهت نیست که خداوند متعال پس از تعلیم قرآن و آفرینش انسان، تعلیم بیان را گوشزد می کند و می فرماید : الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ  عَلَّمَهُ الْبَيَانَ / خداوند رحمان قرآن را آموخت، انسان را آفرید و به او بیان را تعلیم داد.

عنان سخن در دستان اهل بیت (ع) است

از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: بدانید زبان پاره ای از آدمی است. هرگاه آدمی از گفتار سرباز زند زبان یارای سخن گفتن ندارد و هرگاه انسان مایه گفتار داشته باشد، زبان او را مهلت ندهد. به راستی ما -اهل بیت پیامبر- امیران سخنیم. عنان سخن در دست ماست. درخت کلام در ما ریشه دوانیده و شاخه های آن بر ما آویخته است. بدانید - خدا رحمت تان کند- شما در زمانی به سر می برید که گوینده حق کمیاب و زبان از راست گفتن کند و انسان حق جو و حق طلب خوار و ذلیل است.

پس معلوم می شود که نعمت بیان پس از تعلیم قرآن و آفرینش انسان بالاترین نعمت ها است. از این رو انسان باید قدر این نعمت را بداند و خدا را بر آن سپاس گوید. هرچند که نمی توان نعمت های خدا را شکرگذاری کرد، زیرا خداوند متعال، نعمت های زیادی به بندگان خود عطا فرموده که انسان از برشمردن آن عاجز است، چنان که قرآن می فرماید: "وَ اِن تعدّوا نعمه الله لا تحصوها .. / اگر نعمت های خدا را بشمارید هرگز حساب آن نتوانید کرد."

دو روی سکه سخن را بشناسید

نعمت زبان و بیان از ویژگی خاصی برخوردار است لکن از این نکته نیز نباید غفلت کرد که زبان دارای دو بعد مثبت و منفی است و نمی توان گفت چون زبان نعمت عظمای الهی است پس باید هرچه بیشتر آن را به کار انداخت و بدون حساب هر سخنی را بر زبان اورد بلکه باید در موارد ضروری و مفید از آن بهره برداری کرد.

حضرت علی علیه السلام فرمود: در میان عبادات و طاعاتی که از اعضا و جوارح انسان سر می زند عبادتی کم زحمت تر و کم مؤونه تر و در عین حال گرانبهاتر نزد خدا از سخن وجود ندارد. البته در صورتی که برای رضای خدا و به قصد بیان رحمت  وگسترش نعمت های او باشد زیرا بر همه مشهود است که خداوند میان خود و پیامبرانش جهت کشف اسرار و بیان حقایق و اظهار علوم پنهانی خود چیزی را جز کلام واسطه قرار نداده و وحی و تفهیم مطالب به وسیله کلام صورت گرفته است، چنان که میان پیامبران و مردم نیز وسیله ای جز سخن برای ابلاغ رسالت وجود ندارد. از این جا روشن می شود که سخن بهترین وسیله و ظریف ترین عبادت است و همچنین هیچ گناهی نزد خداوند سنگین تر و به کیفر نزدیک تر و پیش مردم نکوهیده تر و ناراحت کننده تر و ناراحت کننده تر از سخن نیست.

 

منبع:شبستان

پی نوشت :

تکریم از قیصر شعر انقلاب ، استاد امیری اسفندقه (آذر 94)

 

 esmailihamzeh.ir

۱۹ توصیه شهید کاظم گماربرای فعالان فرهنگی

شهید کاظم گمار

 

... و اما سخنی با دوستانم، با یارانی که شفیق راهم، محرک حرکتم و همدم و انیس تنهائیم بودند; از اینکه به این اسوه‌های تقوی وصیت و یا تذکری بدهم شرمنده‌ام اما از آنجا که شایداجرای یکی از این سخنان سبب عاقبت به خیری آنها شود، توجه‌شان را به این مسائل جلب می‌کنم:

۱- دنبال تقوی باشید و عمرتان را در همین کلام تمام کنید.

۲- دعا برای دوستان اگر از ته قلب باشد بسیار، بسیار مؤثر است.

۳- سعی کنید همیشه با وضو باشید که وضو سبب نورانیت دل و صفای روح است.

۴- با مفاتیح دوست باشید که کلید زندان روح است. در حدیث آمده است که از مسلمانی به دور است، کسی که روزی کمتر از پنجاه آیه از قرآن کریم را تلاوت کند و صحیفه نور را به دیارفراموشی بسپارد. پس، صحیفه سجادیه و نهج‌البلاغه را دست کم نگیرید.

۵- کمتر چیزی جای روزه مستحبی را در امر اطاعت و خودسازی و تقوی می‌گیرد.

۶- در هنگام قضاوت جز ائمه معصومین هیچکس را معیار حق نگیرید چه معصومین خود حق‌اند که «وَالحَقُّ مَعَکُم فیکُم وَ مِنکُم وَ اِلَیکُم وَاَنتُم اَهلُهُ وَ مَعدِنُهُ»« جامعه کبیر».

۷- حتی‌الامکان آزاد از وابستگی‌های سیاسی باشید و البته در اوج اطلاعات کامل وحتی‌الامکان با زهد زندگی کنید و ساده باشید چه گاه یک عکس گرفتن ساده و یک تسبیح فریبنده، تعلق می‌سازد و آزادی از غیر می‌کند و در رابطه با این زهد سعی کنید عزت نفس داشته باشید و بخاطر چیزهای کوچک خود را نفروشید.

۸- اعتماد کامل به همه کس در جایی که کار می‌کنید نکنید که انسان جایزالخطاست.

۹- برای انقلاب بسوزید اما در فعالیت حل نشوید که درونتان فراموشتان شود و هرگاه خواست چنین شود از خدا یاری طلبید و اگر در شدت افتادید کنار بکشید.

۱۰- اخلاص، محبوبه‌ای بود که عمری بدنبالش بودم، بدانید بی اخلاص همه اعمالتان زیان و خسران است.

۱۱- یاد مرگ راتذکر دادم. عشق به مرگ و لقاءا… را محرک همه حرکت های خود کنید تا به عالیترین مراحل کمال برسید.

۱۲- از شوخی و خنده زیاد که متأسفانه بشدت رایج است، بپرهیزید و دروغ را چه شوخی و چه جدی حتی با نگاه عادی، ترک کنید و این موارد را مانند بردن نام خدا در آغاز هر کار و سرسفره به هم تذکر بدهید و یادآوری کنید.

۱۳- علیکم بالحب، بر شما باد دوست داشتن، دوستی با خدا و دوستداران خدا و اعمال مورد محبت خدا.

۱۴- اختلافات بین خود را حل کنید تا مبادا عقده‌های بزرگ غیرقابل علاجی شوند.

۱۵- از تعریف کردن و ستایش یکدیگر مگر در مواقع خیلی لازم بپرهیزید و فراموش نکنیداین کلام مولا امیر المؤمنین را که «رُبَّ مَفتُونٍ بِحُسنِ القَولِ فیهِ» « نهج البلاغه صبحی الصالح ص ۵۵۶ و بحار الانوار جلد ۷۳ ص ۲۹۵ » چه بسا افرادی که بخاطر تعریفهای دیگران فریفته شدند و از راه منحرف شدند.

۱۶- شنیدن پیامهای امام را از واجبات بدانید و لااقل در حد فیلمهای سینمایی به آن توجه کنید که امام محرک ما، زنجیر عشق و رشته ولایت ماست.

۱۷- از قبول مسؤولیت مگر در مواردی که واقعا یا از عهده برنمی‌آیید و یا شیطان فریبتان می‌دهد نهراسید.

۱۸- تفکر، تفکر، تفکر را فراموش نکنید.

۱۹- مبتکر باشید.

 

شهید کاظم گمار

منبع: باشگاه تشکیلات (جاد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان)
 
 
پی نوشت :
 
مراسم شبی با شهداء در معراج شهداء تهران
 
معراج شهداء تهران

نکات جالبی دربارۀعزت مالکیت ازمرحوم دولابی

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خداوند آدم را عزیز و مختار و بزرگ آفریده است. برای چه آدم پول بشود و روز و شب برای پول بدود، زن و بچه و همه چیز را فدای پول کند؟ چنین کسی آدم پول است و مملوک دنیا. اگر از دنیا یک قوطی کبریت داشته باشی، ببین مالک آن هستی یا مملوک آن. اگر مملوک مال دنیا هستی، همیشه به تو می‌گوید: مواظب من باش! مبادا بخوابی که دزد مرا می‌برد، و مرتب به تو حکم می‌کند. ولی اگر شما مالک شدی راحت می‌خوابی، به تو دستور نمی‌دهد. اگر هم کسی آن را ببرد بالاخره شما مالک آن هستی. اگر چند دست هم بگردد ملک شماست. اگر در این دنیا هم به شما نرسد در آن دنیا به شما خواهد رسید. «لا تعطیل لحکم الله»؛ حکم خدا هیچ‌گاه ضایع نمی‌شود. چیزی از ملک شما خارج نمی‌شود جز این که ببخشید یا بفروشید یا به ارث بگذارید.

قصه حضرت داوود را شنیده‌اید که در زمان آن حضرت، یک نفر از خدا درخواست رزق حلال کرد. هفت سال دعا کرد. یک روز دید گاوی در حیاط را شکست و وارد خانه شد. فوری دستور داد گاو را کشتند. چون حساب کرد دید در حیاطهای دیگر باز بود آن جا نرفت و این در را که بسته بود شکست و داخل شد. گفت: رزق حلالی که از خدا خواستم همین است.
صاحب گاو به دنبال گاو می‌گشت، تا رسید دید گاو او را سر بریده‌اند و مشغول پوست کندن آن هستند. گفت چرا با گاو من این چنین کردی؟ آن مرد هم صاف گفت: هفت سال است از خدا رزق حلال طلب می کردم، امروز به من مرحمت کرد، من هم سربریدم.
صاحب گاو به حضرت داوود شکایت کرد. حضرت داوود به صاحب گاو گفت: شما از گاو صرف نظر کن! او حاضر نشد. فردا آمد. حضرت داوود گفت: از گاو صرف نظر کن و نصف دارایی خودت را هم به او بده. داد و فریاد کرد که این چه حکمی است. روز دیگر آمد. حضرت داوود فرمود: همه مالت را به او بده و خودت و زن و فرزندت هم غلام او هستید.
گفتند: باید ثابت شود. آمدند به قبرستان. به فرمان حضرت داوود پدر آن مرد که گاو را کشته بود زنده شد. از قبر بیرون آمد، سلام کرد و گفت: این مرد غلام من بود که در یک مسافرت در میان راه مرا کشت و اموال مرا ضبط کرد. بنابراین خودش و زن بچه‌اش و اموالش مال من است.
البته این حکم داوودی است که حضرت ولی عصر(عج) هم به حکم داوودی حکم می‌کند. این را می‌خواستم بگویم که مالکیت ضایع نمی شود.
خلاصه انسان نباید مملوک لباس خودش باشد و همین طور دست به سینه او باشد که مبادا خاکی یا گلی شود و نگران لباس خودش باشد. این چنین کسی لباس بر تن نکرده است، بلکه به تن لباس رفته است. مرتب فرمان می‌دهد که درست بنشین گچی نشوم، اتوی من خراب نشود.
لباس از باب مثال است. مقصود این است که هر چه خداوند در این دنیا به انسان داده است مال خود اوست، ملک اوست. شما مملوک آن نیستی. او مالک شما نیست، بلکه ملک شماست. این را خوب در نظر بگیرید و در آن دقت داشته باشید. مالکیت عزت می‌آورد؛ یعنی آدم ذلیل نمی‌شود.
اگر کسی عبد و مملوک دنیا باشد، وقتی مالک از بین برود او هم از بین خواهد رفت. ولی اگر مالک دنیا باشد هر پیشامدی هم بشود تکان نمی خورد؛ چون صاحب اختیار است، خاطرش جمع است که مال هر جا برود او مالک است. اگر انسان مالک دنیا باشد عزتش محفوظ است و گرنه اگر تمام روی زمین مال او باشد، وقتی مملوک دنیا شد قیمتی ندارد. مملوک دنیا بودن، مملوک مال و زن و آبرو و امر معاش و نان و لباس بودن، با عزت‌طلبی سازگار نیست.
روشن است که وقتی برای رفع احتیاج کار می‌کنی تا دستت را پیش دیگران دراز نکنی، این عزت است. بنده دنیا نیستی، بلکه فرمان خدا را برده‌ای. اگر انسان گدایی کند بهتر از این است که مملوک دنیا باشد.
کسی که مالک باشد می‌تواند ببخشد، می‌تواند بفروشد، ولی مملوک دنیا اگر پیشامدی برای مال بشود دق می‌کند. ان شاء الله با فهم و ادراک، مالک خودمان، مالک دنیا، مالک لباس و پول خود باشیم. خداوند انسان را این گونه آفریده است. خدا می خواهد انسان مملوک نشود. مملوک دنیا نشوید که عزت خود را به باد می‌دهید، دنیا و آخرت خود را به باد می‌دهید.
جوان هستید، از همین الان آزاد باشید. هر چه در می‌آوری تا غروب خرج کن. مملوک دنیا نشوید. پول باشد یا لباس یا هر چیز دیگر. اگر مملوک شدی مرتب به شما وحی می‌کند، فرمان می‌دهد. دیگر نمی‌گذارد فرمان خدا و ائمه(علیهم‌السلام) را ببری و از همین جا راه خدا را عوض می کند.
خداوند شما را مملوک دنیا و اهل دنیا نیافریده است. اگر می خواهی مملوک شوی مملوک خدا بشو و مالک بر هر چیز. در این صورت عزت و شئون انسانی شما حفظ می‌شود. خودت را نفروش!

 

پی نوشت اول :

کتاب طوبای محبت – ص 31
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی

منبع:تسنیم

 

پی نوشت دوم :


مراسم شهيد والا مقام بيژن حافظي برادر هم هيأتي عزيزمان آقاي بهزاد حافظي به شرح ذيل مي باشد :

شب وداع : دوشنبه ١٤ دي از نماز مغرب و عشاء حرم حضرت امام زاده ابراهيم (ع) آمل

تشييع : سه شنبه ١٥ دي ساعت ٩ صبح از حسينيه سپاه به سمت گلزار شهداي آمل

مجلس بزرگداشت شهيد : جمعه ١٨ دي ساعت ١٩ بلوار طبرسي امين دوازدهم حسينيه لاله هاي زهرائي (س)



#ياحسين #يازينب #ياعباس #يارقيه #يامهدي
#زيارت_عاشورا #كربلا #جلسه_هفتگي
#پنج_شهيد_گمنام #شهيد_سلطاني
#روضه #اشك #گريه #سينه_زني
#حاج_صادق_غريب
#حاج_حمزه_اسماعيلي
#حسينيه_لاله_هاي_زهرائي
#هيأت_روضةالشهداء_آمل
#مازندران #آمل

@rozatoshohada_amol

 

 

شهید حافظی

گفتاری از آیت الله بهجت از پیامبر مهرو رحمت

خداوند سبحان می‌فرماید: «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالتِی هِی أَحْسَن؛ با حکمت و اندرز نیکو، [مردم را] به‌سوی راه پروردگارت بخوان، و با مجادله نیکوتر با آنها مجادله کن»؛[1] یعنی با زبان نرم و به نرمی و آرامی، حکیمانه و منطقی و یا با موعظه نیکو و زبان شیرین مردم را به‌سوی خدا دعوت کن.

و نیز می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ؛ پس به‌واسطه لطف و رحمت خدا، با آنها به نرمی رفتار نمودی».[2] پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلم مظهر صفت خاصه رحمت حضرت حق تبارک‌وتعالی و «بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رحِیمٌ؛ نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و دلسوز»[3] و آیینه‌دار جمال حق است که نور رحمت در او به ظهور پیوسته و از او به دیگران می‌تابد و خود بالذات ندارند. نظیر آیینه‌ای که نور آفتاب در آن تابش نماید و از آن به دیگری منعکس شود، که در حقیقت روشنی آفتاب است، نه آیینه.

خداوند متعال خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «لَعَلک بَاخِعٌ نفْسَک أَلا یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ چه‌بسا برای اینکه آنان ایمان نمی‌آورند جان خود را می‌فرسایی».[4]

و نیز می‌فرماید: «فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُک عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ؛ مبادا جان تو به‌خاطر آنها از روی حسرت‌های پی‌درپی بفرساید»؛[5] یعنی مگر می‌خواهی از سختی و ناراحتی جان دهی که این‌گونه از شدت رحمت و رأفت بر مؤمنین، در هدایت و ایمان‌آوردن آنها خودخوری می‌کنی؟!


[1]. نحل: ۱۲۵.

[2]. آل‌عمران: ۱۵۹.

[3]. توبه: ۱۲۸.

[4].  شعراء: ۳.

[5]. ‌فاطر: ۸.


منبع:در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۰۹