به شکرانه سالروز ازدواج حضرت امیر المومنین (علیهالسلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
تعيين و ميزان مهريه ى ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اميرالمؤمنين(علیه السلام)
پيامبر گرامى رو به امير مؤمنان كرد و فرمود: آيا چيزى از امكانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختيار دارد؟ آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدايت باد! به خداى سوگند شرايط اقتصادى من بر شما پوشيده نيست. همه ى ثروت من در حال حاضر يك شمشير ستم سوز است و يك زره براى جهاد و يك شتر آبكش براى كسب و كار.
آرى! اين دارايى على عليه السلام است و اين تمامى امكانات مالى و اقتصادى اوست كه مى خواهد با دخت يگانه ى پيامبر پيمان زندگى ببندد.
پيامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصف ناپذير امير مؤمنان در اوج كرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشيرت نظرم اين است كه شما به او نيازمندى تا بوسيله ى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنيت انسانها به جهاد برخيزى و دشمنان تجاوز كار خدا را سر جايشان بنشانى. در مورد شترت نيز نظرم اين است كه آن هم وسيله ى كار و درآمد توست. بوسيله ى آن، هم نخلستانت را آب مى دهى و براى خانواده ات هزينه ى زندگى فراهم مى آورى و هم زاد و توشه ى سفرت را جابجا مى نمايى. پس از تعيين زره ى حضرت على عليه السلام به عنوان مهريه حضرت زهرا (س) حضرت رسول اكرم فرمودند:
اما من دخت فرزانه ام را به ازدواج تو در خواهم آورد و در برابر اين پيمان براى زندگى مشترك و به نشان صفا و صداقت، اينك زره ات را بفروش و پول آن را بياور تا ترتيب اين كار را بدهم.
امير مؤمنان به دستور پيامبر به بازار شتافت و زره مورد اشاره را به حدود پانصد درهم فروخت و پول آن را به پيشواى بزرگ توحيد و آزادگى تقديم داشت. و مقرر گرديد كه اين پول، مهر برترين و والاترين بانوى جهان هستى، سالار زنان گيتى و دخت فرزانه ى سالار پيام آوران خدا، محسوب مى گردد.
پيامبر گرامى بدينسان و با اين مقدمات، دخت نمونه ى خويش را به ازدواج امير مؤمنان درآورد و با همين سادگى و سهولت و بزرگمنشى اين پيوند پرشكوه انجام پذيرفت تا زنجيرهاى گران اوهام و خرافات و تقليدهاى احمقانه اى كه بر دست و پاى مردم پيچيده شده بود، همه را در هم نوردد و مردم كه در مقام و منزلت علمى و عقيدتى و معنوى هرگز با اين خاندان شكوهبار قابل مقايسه نيستند، از شيوه ى انسانى و آزادمنشانه ى آنان پيروى كنند. پيامبر دخت گرانمايه اش را كه سالار زنان گيتى بود با مهريه اى اندك به عقد شهسوار اسلام درآورد تا دختران آزاده و روشنفكر و انديشمند مسلمان، خويشتن را از اين قيد و بندها و آداب و رسوم غلط و مهريه هاى سنگين و تشريفات كمرشكن رها سازند و از ازدواج سهل و آسان و بر اساس صفا و عشق پاك و وفا سر بازنزنند.
سند آسمانى يا مهريه حقيقى حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در بعضى از روايات ديگر آمده كه خدا به رسول خويش فرمود:
انى جعلت نحلتها من على (ع) خمس الدنيا و ثلث الجنة و جعلت لها فى الارض اربعة انهار. الفرات، و نيل مصر، و نهروان، و نهر بلخ، فزوجها، انت يا محمد بخمس ماة درهم، تكون سنة لامتك.
[ ناسخ التواريخ/ 53] من خمس دنيا و ثلث بهشت را مهر فاطمه قرار دادم كه به ازدواج على درآيد و در زمين چهار نهر را مخصوص او گردانيدم. نهر فرات، و نيل و نهروان و نهر بلخ را. (نهروان نام شهرى است نزديك بغداد در اينجا مقصود از نهروان نهر آبى است كه نزديك آن شهر قرار داشت).
و تو اى محمد مهر زهرا را پانصد درهم قرار ده تا سنتى باشد از براى امت تو.
شايان ذكر است كه در آن زمان پانصد درهم نقره معادل دو مثقال و نه نخود زر خالص بود.
احمد بن يوسف دمشقى در كتاب خويش اخبارالدول و اثارالاول در اين مورد آورده است كه:
دخت ارجمند پيامبر هنگامى كه شنيد پدر گرانمايه اش پس از رضايت او، وى را به ازدواج على عليه السلام درآورده و صداق او را بسيار اندك قرار داد، به آن حضرت گفت:
اى پيامبر خدا! دختران مردم عادى نيز همينگونه ازدواج مى كنند و مهريه ى آنان از همين درهم ها و دينارهاى دنيوى است، پس فرق ما و آنان چيست؟ من از شما تقاضا مى كنم كه اين مهريه دنيوى و مادى را به شوى گرانقدرم على عليه السلام بازگردانى و خود از خدا بخواهى كه مهريه ى مرا شفاعت گناهكاران امت قرار دهد.
درست پس از اين خواسته ى فاطمه عليهاالسلام بود كه فرشته ى وحى فرود آمد و كاغذى از حرير با خود آورد كه در آن اينگونه نوشته شده بود:
خداوند مهريه ى فاطمه را شفاعت گناهكاران امت پدرش قرار داد.
و به همين دليل هم بانوى بانوان آن سند آسمانى را نگاه داشت تا به هنگامه ى مرگ در درون كفن او قرار دهند و فرمود:
هنگامى كه در روز رستاخيز برانگيخته شدم، اين سند آسمانى را بدست مى گيرم و طبق آن از گناهكاران امت پدرم پيامبر، به اذن خدا و خواست او، شفاعت مى نمايم. اين روايت همانگونه كه از نظرتان گذشت نمايشگر عظمت و شكوه بانوى بانوان و همت والاى اوست، چرا كه او از پدرش مى خواهد كه اين موقعيت رفيع و اين مقام پرفراز را براى او بخواهد و دعاى پيامبر نيز مورد پذيرش قرار مى گيرد و در برابر خواسته ى پيامبر آن سند آسمانى فرود مى آيد كه به خواست خدا در روز رستاخيز حقيقت آن براى همه روشن مى شود.
در اين مورد صفورى در كتاب خويش نزهةالمجالس از نسفى آورده است كه: فاطمه عليهاالسلام از پيامبر گرامى تقاضا كرد كه خداوند مهريه ى او را شفاعت امت پيامبر در روز رستاخيز قرار دهد و پذيرفته شد و در آن روز است كه مهريه ى خويش را خواهد خواست.
به هر حال روايات بسيارى از امامان نور بيانگر آن است كه خداى جهان آفرين در روز رستاخيز جزء مهريه ى فاطمه عليهاالسلام شفاعت او را در حق گناهكاران امت پيامبر، قرار داده است.
خطبه خداوند متعال در عقد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اين خطبه بر لوح محفوظ نقش بست و جبرئيل بر رسول خدا (ص) قرائت كرد:
الحمدردائى و العظمه كبريائى و الخلق كلهم عبيدى و امائى يا ملائكتى و سكان جنتى باركوا على على بن ابيطالب حبيب محمد و على فاطمه بنت محمد فانى قد باركت عليهما و قد زوجت احب النساء الى من احب الرجال الى من النبين المرسلين. [مناقب ابن شهر آشوب ج 2/ 106.]
ستايش رداى من و عظمت و بزرگى مخصوص من و تمام خلق بده من و كنيز مند اى فرشتگانم و اى ساكنان بهشت من، بر دوستدار محمد يعنى على بن ابيطالب تبريك بگوييد و بر فاطمه دختر محمد مباركباد بگوييد زيرا من بر آن دو بركت دادم و محبوبترين زنان را به محبوبترين مردان از انبياء و رسولان تزويج نمودم.
در همان سند آمده كه يكى از فرشتگان بنام راحيل عرض كرد بارالها بركت آنها در چيست؟ خطاب شد: محبت آنها را بر جميع خلايق واجب گردانيدم و آنها را حجت خود بر خلق قرار دادم و به عزت و جلال خودم كه ذريه آنها را خزانه دار خود در زمين ساخته و تمام معادن عالم را به دست آنها سپردم و پس از انبياء به وجود آنها بر خلق احتجاج مى كنم.
در كشف الغمه از انس بن مالك روايت مى كند كه گفت: من در حضور حضرت خاتم الانبيا (ص) بودم كه آثار وحى در جبينش ظاهر گشت و پس از لحظه اى فرمود: اى انس مى دانى كه جبرئيل به من چه پيغام آورده؟ گفتم: نه يا رسول اللَّه فرمود: جبرئيل به من از جانب خدا پيغام آورد كه خدا فرمان داده تا فاطمه را به على تزويج كنم آنگاه به من فرمود: برو ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و انصار را خبر كن تا حاضر شوند من اطاعت كردم چون مجلس به مهاجر و انصار آراسته شد على عليه السلام را خواست و فرمود يا على پروردگار مرا امر فرموده كه فاطمه را براى تو عقد كنم به چهار مثقال نقره آيا راضى هستى؟ عرض كرد: يا رسول اللَّه راضى هستم همه حضار مباركباد گفتند سپس رسول خدا (ص) به منبر رفت خطبه عقد را ايراد فرمود.
خطبه پيامبر در عقد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
الحمدلله المحمود بنعمته المعبود بقدرته، المطاع لسلطانه، المرعوب من عذابه المرغوب اليه فيما عنده النافذ امره فى سمائه و ارضه، الذى خلق الخلق بقدرته و ميزهم بحكمته و احكمهم بعزته، و اعزهم بدينه و اكرمهم بنبيه محمد ثم ان الله عز و جل قد جعل المصاهره نسبا لاحقا و امرا مفترضا نسخ بها الاثام و اوشح بها الارحام و الزمها الانام فقال عز و جل و هو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديرا فامر الله يجرى قضائه و قضائه يجرى الى قدره و قدره يجرى الى اجله فلكل قضاء قدر، و لكل اجل كتاب يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب.
ثم ان الله تعالى امرنى ان ازوج فاطمه من على و قد زوجته على اربعماه مثقال فضه، ارضيت يا على؟ فقال على: رضيت عن الله و عن رسوله، فقال (ص) جمع الله شملكما و اسعد جدكما و بارك عليكما و اخرج منكما كثيراً طيباً.
[ناسخ التواريخ زندگانى حضرت فاطمه (س)، ج 1/ 50 فاطمه الزهرا تاليف عمادزاده/ 276.] سپاس خداوندى را سزاوار است كه بندگان را به نعمت عبوديت مقرب داشت و به قدرت اطاعت مكرم فرمود و به سلطنت و صولت مطيع و منقاد ساخت و به عذاب و نعمت بيمناك فرمود خدايى كه امرش در آسمانها و زمين نافذ است، خداوندى كه موجودات را به قدرت خود آفريد، و به حكمت خود از هم متمايز و مشخص فرمود و به عزت ايمان رشته شخصيت آنها را مستحكم و به دين و فضيلت گرامى داشت و به نبوت محمد (ص) بر آنها منت نهاد.
آن خدايى كه مصاهرت و دامادى را سبب خويشاوندى قرار داد و بدين وسيله افراد و اقوام را به هم ملحق فرموده و الفت داد و امر فرمود اين فريضه را همه اطاعت كنند و از سنت هاى خداوندى خويش قرار داد و با اين دستور، آثار بت پرستى را محو و معدوم كرد و ارحام مادران را به ازدواج و دامادى زينت داد و مردم را به اين دستور و اجراى آن ملزم كرد.
آنگاه فرمود: خداوند عزوجل آن خالقى است كه بشر را از آب خلق فرمود و ميانشان سبب و نسب قرار داد و پروردگارت توانا است.
پس فرمان خداست كه قضايش را اجرا مى كند، و قضاى او است كه بر قدرش جارى مى گردد و قدرش به سوى اجلى روانه مى شود و براى هر اجلى كتابى است با اين همه اختيار كل به طور مطلق در دست او است آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى كند و نزد او است ام الكتاب (لوح محفوظ) سپس فرمود: پروردگار عالم مرا امر كرد كه تزويج كنم فاطمه را به على، و هم اكنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.
آنگاه رو كرد به على عليه السلام و فرمود: يا على آيا راضى هستى؟ على عليه السلام از جاى خود برخاست گفت: از خدا راضى و از رسول او خشنودم. پس از آن رسول خدا (ص) در حق آنها دعا كرد و گفت: خداوند مشكلات شما را برطرف نمايد. و شما را خوشبخت كرده و سعادتمند گرداند، و بر شما مبارك باد اين ازدواج با ميمنت، و فرزندان پاك و پاكيزه از شما به عمل آيد. آنگاه از منبر بزير آمد و فرمود: انما انا بشر مثلكم اتزوج فيكم و ازوجكم الا فاطمه فان تزويجها من السماء خطبة. [ناسخ التواريخ ج 1/ 50 فاطمة الزهرا/ 277]
من يك نفر همانند شما هستم به شما زن مى دهم و از شما زن مى گيرم جز فاطمه كه تزويج او در آسمان انجام گرفته است.
خطبه اميرالمومنين در عقد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
الحمدالله شكراً لانعمه و اياديه، و لا اله الا الله شهادة تبلغه و ترضيه و صلى الله على محمد صلوة تزلفه تحطيه، والنكاح مما امر الله عز و جل به و رضيه و مجلسنا هذا مما قضاه الله و اذن فيه و قد زوجنى رسول الله ابنته فاطمة و جعل صداقها درعى هذا، و قد رضيت بذلك فاسئلوه و اشهدوا.
[ناسخ التواريخ، ج 1/ 51 و 52] سپاس و شكر خداوندى را سزا است كه الطاف و نعمت هايش شامل حال همه بندگان است پروردگارى نيست جز او و شهادت مى دهم بر وحدانيت ذات پاكش، شهادتى رسا و با اعتقادى كامل و درود و سلام حق بر محمد (ص)، درودى همواره و فراگير و باقى، اما بعد، مجلس ما در مورد يكى از سنتهاى مقدس الهى تأسيس گرديده. موضوع اين مجلس، نكاح است كه پروردگار بدان امر فرموده و رضا داده است.
و رسول خدا به فرمان خداوند متعال دخترش فاطمه را بر من تزويج فرموده و مهر او را اين زره آهنين من قرار داده است من نيز بدان رضا دادم، شما حاضران، اين موضوع را از او بپرسيد و شهادت دهيد كه دخترش فاطمه به همسرى من درآمده است.
در اين موقع حاضران مجلس از رسول خدا (ص) مراتب را پرسيدند رسول خدا (ص) فرمود كه آرى چنين است آنگاه همگى دست به دعا برداشته و براى عروس و داماد از خداوند متعال بركت و خير طلب نموده و به آنها تبريك گفتند.
و در پايان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى اين جشن شادمانى كنند و بساط سرور بگسترند. ولى برخلاف انتظار، رسول خدا (ص) چون به نزد دخترش فاطمه رسيد او را گريان يافت فرمود: ما يبكيك فوالله لو كان فى اهل بيتى خير منه زوجتك، و ما انا زوجتك ولكن الله زوجك و اصدق عنك الخمس مادامت السموات والارض.
[ناسخ التواريخ، ج 1/ 51 و 52.] دخترم چه چيزى باعث گريه ات شده است؟ به خدا قسم اگر كسى در ميان اهل بيت من بهتر از على بود تو را به او تزويج مى كردم، لكن تزويج تو به على تزويج الهى است و به فرمان خدا اين ازدواج صورت گرفته و مهر تو را يك پنجم دنيا قرار داده است.
خطبه جبرئيل در جمع ملائكه در عقد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
وحى فرستاد خدا بسوى جبرئيل امين كه بر منبر كرامت بالا رو پس جبرئيل بر آن بالا رفت و راست ايستاد و توقف كرد و خطبه خواند و گفت ستايش مخصوص خدائى است كه روحها را آفريد و شكافت عمود صبح را و صورت بندى نمود پنج صورتى را از نور (يعنى خمسه طيبه را) و زنده كننده است مرده ها را و گردآورنده است پراكنده ها را و بيرون آورنده است روئيدنيها را و نازل كننده است بركتها را ( تا اينكه گفت) آفريننده است مردمان را و ايجادكننده است ابرها را اشتباه نمى شود بر او صداها و پنهان نمى شود بر او لهجه ها او را خواب و فراموشى نمى گيرد (تا اينكه گفت) و گواهى مى دهيم كه نيست خدائى مگر خداى يكتائى كه براى او شريك و انبازى نيست و گواهى مى دهيم كه محمد بنده او و فرستاده او است و گواهى مى دهيم كه على بن ابيطالب جانشين پيغمبر او است و گواهى بدهيد و شاهد باشيد اى گروه فرشتگان نزديك شدگان و فرشتگان ركوع كنندگان و فرشتگان تسبيح كنندگان و همه اهل آسمانها و زمينها كه من تزويج كردم سيده زنهاى جهانيان را دختر محمد امين فاطمه زهراء را با على بن ابيطالب آقاى اوصياء بر اينكه براى او باشد به امر پروردگار جهانيان پنج يك همه دنيا زمين آن و آسمان آن و بيابان آن و درياى آن و كوههاى آن و هموارهاى آن و وحى فرستاد خدا بسوى ايشان كه من تزويج كردم ولى خود و وصى پيغمبر خود على بن ابيطالب را با سيده زنهاى جهانيان
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)