دستورات عملی علامه حسن زاده آملی (روحی فداه) در ماه مبارک رمضان
صادرات دهان خود را می پاید و دار هستی را کارخانه ای بزرگ می یابد که با عمّال
بیشمار " و ما یعلم جنود ربک الا هو" دست هم گرفته در کارند تا انسان بسازند و از
عالمی تحویل به عالم دیگر دهند و می گوید که مروت نباشد که کفران شود و جبران
نشود.
نکات اخلاقی زیر از کتاب "تازیانه سلوک" انتخاب شده است که سلسله دستور
العمل های اخلاقی ایشان بوده است:با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار
گرچه به مزاح باشد بر حذر باش. خلاف مگو گرچه به مطایبت باشد. از قسم خوردن
هم اگر چه به راست، احتراز کن. چه ایستاده ای دست افتاده گیر و تا می توانی نماز
را در اول وقت به جای آر.
با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد بر حذر باش. خلاف
مگو گرچه به مطایبت باشد. از قسم خوردن هم اگر چه به راست، احتراز کن. چو
ایستاده ای دست افتاده گیر و تا می توانی نماز را در اول وقت به جای آر.
انسان بیدار همواره کشیک نفس می کشد و پاسبان حرم دل است و واردات و
صادرات دهان خود را می پاید و دار هستی را کارخانه ای بزرگ می یابد که با عمّال
بیشمار " و ما یعلم جنود ربک الا هو" دست هم گرفته در کارند تا انسان بسازند و از
عالمی تحویل به عالم دیگر دهند و می گوید که مروت نباشد که کفران شود و جبران
نشود.
از شاه اولیا امیرالمومنین علی (ع) سوال کردند که وجود چیست؟ گفت:
به غیر وجود چیست؟
اما در باب شیوه پسندیده سکوت، حق است که :
هر که را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
هر که خاموش شد گویا شد. هر که چشم سر بست بینا شد. هر که مراقب است
سرور است. چه این که کلید نیکبختی در مشت اوست و نگین پیروزی در انگشت او.
قیامت با توست نه در آخر طول زمانی. رسول الله (ص) به قیس ابن عاصم فرمود: "ان
مع الدنیا آخره" .
از ماه شعبان که میقات شهر الله است، غسل توبه کن و لباس وفا و ولا از دل و جان
محرم شو و از صمیم قلب لبیک گو و در خویشتن سفری کن و گرد کعبه عشق طواف
کن که دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
در روز، مشغله و آمد و شد و اسباب انصراف انسان بسیار زیاد است، بخلاف شب که
هنگام آرامش قوله سبحانه: " انا سنلقی علیک قولا ثقیلا ان ناشئه الیل هی اشد و
طئا و اقوم قیلا ان لک فی النهار سبحا طویلا". لذا اذکار و اوراد و خلوت را در شب
تاثیری خاص است که در روز نیست، به خصوص در ثلث آخر لیل.
اهل الله گفتند که هیچ نوع از انواع اذکار و عبادات در ترقی درجات و مقامات معنوی
کلمه طیبه "لا اله الا الله" ندارد. از این روی رسول خدا (ص) فرمود: " کل حسنه
یعملها الرجل توزن یوم القیامه الا شهاده لا اله الا الله فانها لا توضع فی المیزان و
وضعت السماوات و الارضون السبع و ما فیهن کان لا اله الا الله ارجح من ذلک" به
پارسی این که: در روز رستاخیز هر کار نیک سنجیده شود جز گواهی دادن به لا اله
الا الله که آن را در ترازو ننهند چه اگر در ترازو رود، آسمان ها و زمین های هفتگانه با
وی برابری نکنند. کنایه از این که ثواب این کلمه را نهایت نبود و به شمار نیاید و هیچ
چیز هم سنگ او نگردد.
در این اوان که بحمدالله با " لا اله الا الله" محشوری ، خوش آن که با دوست، حشر
علی الدوام دارد. حبیبا همت بلند دار و از کمال اخلاص:
دوست بگو دوست بگو دوست دوست
تا نگری هر چه بود اوست اوست
شعري زيبا از حضرت علامه حسن زاده آملي روحی فداه
شراب بي غش
دلاراما دل ديوانه ام ده/
بصحراي غمت كاشانه ام ده
بكنج خانه تن در حجابم/
مرا بيزاري از ويرانه ام ده
بكن آواره ام از خان و مانم/
وراي آب و خاكت خانه ام ده
بمستان شراب بي غش خود/
سوي ميخانه ات پروانه ام ده
بحق باده و خمخانه و جام/
بدست خويشتن پيمانه ام ده
رجب آن بود و شعبانم چنين است/
نجات از چنگ هر افسانه ام ده
چو مرغ بي پر و بالم بدامت/
تو اي صيادم آب و دانه ام ده
چو نالي نالم از درد درونم /
دوايم گريه مستانه ام ده
همي سوزم بگرد شمع وصلت/
بسوزان منصب پروانه ام ده
تو خود بر گو حسن گويد چه كس را/
نشان خانه جانا نه ام ده
ديوان حضرت علامه حسن زاده آملي ص 142
عجائبی از اعجوبه سیر و سلوک حضرت آیت اله سید علی قاضی
چهل سال است که در را می کوبم
آیت الله نجابت از قول آیت اله قاضی می گوید: «چهل سال است دم از پروردگار عالم زدم. چند مرتبه خواستند مرا بکشند، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نگذاشت و خدا هم مرا کمک کرد! در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفه ای، نه رفیقی، نه همدردی، چهل سال است که در را می کوبم و خبری نیست».
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
اما آیت الله قاضی به این زودی ها خسته نشد. و می گوید: «هر چه بادا باد، در بحر جنون پا می زنم، امشب کشفی نصیبم شد شد، نشد نشد، امشب خوابی دیدم دیدم، ندیدم ندیدم، من کشف نمی خواهم تمام این مدت چهل سال آن هم برای زرق و برق و کشف و کرامتی چند، نه! من معرفـت خودش را می خواهم، من خودش را می خواهم.»
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید
علامه قاضی می گوید: «اگر شخص در طلب، استقامت پیدا کرد، اسم اعظم در روح او جا پیدا می کند و آن وقت لایق اسرار ربوبی می گردد.» و خود چون استقامت دارد، سرانجام صدای فرشتگان را می شنود که:
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون: آنان که گفـتند پروردگار ما الله است و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان بر آن ها نازل شوند که دیگر هیچ ترسی و حزن و اندوهی نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که وعده دادند بشارت باد. سوره فصلت آیه 30».
.
فـتح بـــاب برای آیت الله قاضی
آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را، در حرمین شرفین امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) به جا می آورد، یکبار چون به حرم حضرت ابوالفضل (ع)
می رسد، با خود می اندیشد که تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است.
در راه، سیّد ترک زبانی که دیوانه است، به طرف او می دود و می گوید؛ سیّد علی، سیّد علی، امروز مرجع اولیاء در تمام دنیا حضرت ابوالفضل (ع) هستند، و او آن قدر سر در گریبان است که متوجه نمی شود آن سید چه می گوید! به حرم حضرت ابوالفضل(ع) می رود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می خواند و می خواهد که مشغول نماز مغرب شود.
آیت الله نجابت می گوید: «تکبیره الاحرام را که گفـت، می بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل(ع) به طور کلی عوض می شود، آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می دهد، مستحبات را کم می کند و نماز را سریع تر از همیشه به پایان می رساند. به حرم امام حسین(ع) نمی رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفـته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند به پشت بام می رود. آن جا دراز می کشد و دوباره آن حال می آید و بیشتر می ماند. تا اهل منزل سینی چای را می آورد، آن حال می رود. نماز عشاء را می خواند و دوباره آن وضع بر می گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفـته خودش یک ذره اش را هم ندیده است و حالا که دیده، نه می تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می آوردند، آن حال قطع می شود و نیمه شب دوباره بر می گردد و مدت بیشتری طول می کشد.» آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فـتح باب می شود. می گوید:
«آن چه را می خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین(ع) در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفـته؛ من هم یک قصیده برای امام حسین(ع) گفـته ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را برایم باز کرد.»
فرمایش مرحوم آیت الله سیّد علی قاضی
خاطره ای از مرحوم حضرت آیت الله آقای سیدمحمدحسن الهی درباره استاد بزرگ
اخلاق و عرفان، آیت الله العظمی میرزا علی آقا قاضی دارم.
بنده در گذشته به مدت بیست و پنج سال در ایام تعطیلات حوزه تهران و قم، به
شهرمان آمل میرفتم و روزی چند درس و بحث برای آقایان و سروران خودم داشتم و
جلسات پربرکتی بود.
چندی قبل مرحوم آقای الهی مریض شده و در بیمارستان نکویی قم بستری شده
بودند، من هم در خدمتشان بودم.
ایشان پس از بهبودی، چند روزی قبل از عزیمت من به آمل به شهر تبریز رفتند. در
آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم.
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با
سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در
حالی که نباید دعوا میکردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.
پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و
مقدرای میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از
ناراحتیم کاسته شود.
جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته
شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح
نمی شد.
زمین و آسمان بر من تنگ شد و احساس کردم که نمیتوانم در آمل بمانم. از آمل
بیرون آمده، به قصد عزیمت به تبریز و محضر آقا سیدمحمدحسن الهی به تهران آمدم.
پاسی از شب گذشته بود، به خیابان باب همایون رفته و پس از تهیه بلیط عازم تبریز
شدم.
هنگام اذان صبح به تبریز رسیدم و به مدرسه طالبیه رفتم. پس از خواندن نماز صبر
کردم تا مقداری از روز بگذرد.
آنگاه پس از پرس و جو به منزل آقای الهی رفتم.
وقتی در زدم خانمی پشت در آمد. خودم را معرفی کردم و پرسیدم: آقا تشریف دارند
،پس از چند لحظه آقا خودشان آمدند و پس از خوشامدگویی مرا به منزل بردند.
پس از لحظاتی احوالپرسی اظهار داشتند: من نمیدانستم شما قم هستید یا آمل؟
لذا میخواستم نامه ای به اخوی (علامه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما
برسانند.
با تعجب عرض کردم: آقا چه اتفاقی افتاده که میخواستید مرا در جریان بگذاری؟
فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم.
ولی حاج آقای آملی! (استاد خیلی مؤدب بودند و مرا حاج آقای آملی خطاب میکردند)
ایشان از شما راضی نبودند.
با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا راضی
نبودند؟
فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این را دارد در حالی که با عائله
اش اینطور رفتار میکند؟
بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟
زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره به ایشان ماجرا را عرض کردم .
فرمود: آقا! چرا؟ اینها امانت خدا در دست ما هستند.
به قم بازگشتم و کل ماجرا را نیز خدمت آقای علامه طباطبائی عزیز عرض کردم و
ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «آقای قاضی بزرگمردی
بود.»
دستورات مرحوم قاضي در ماه رجب، شعبان و رمضان
اصل اين دستور را حضرت آية الله سيد محمدحسين حسيني طهراني (ره)، در
سال آخر عمر شريف و با بركت خود در يكي از جلسات براي خواصّ أصحاب
خودشان از روي نسخۀ خطّي آية الحقّ مرحوم آية الله حاج ميزا علي قاضي
طباطبائي بيان فرموده، به عمل و مداومت آن تأكيد نمودند و مخصوصاً به طلّابي كه
با حضرتش مأنوس بودند، أمر كردند آنرا در دفتر خود ثبت نمايند:
«هان اي برادران عزيز و گراميم – كه خداي شما را در طاعت خود موفّق بدارد –
آگاه باشيد! متوجه و هشيار باشيد كه ما در قرقگاه داخل شدهايم و همانگونه كه
در زمينهاي حرم بايد از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب يك سلسله اعمالي كه در
حرم جرم نيست در آنجا جرم محسوب ميشود، در اين ماهها هم كه قرقگاه زماني
محسوب ميشود چنين است و بايد با هشياري و مواظبت در آن وارد شد، و به
همان نحو كه در قرقگاه مكاني كه حرم است، انسان به كعبه نزديك ميشود، در
اين ماهها هم كه قرقگاه زماني است، انسان به مقام قرب خداوند ميرسد. پس
چقدر نعمتهاي پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتي را بر ماتمام
نموده است؟
پس حال كه چنين است، قبل از هر چيز آنچه كه بر ما واجب و لازم است، توبه
ايست كه داراي شرايط لازمه و نمازهاي معلومه است. مقصود همان دستور توبه
ايست كه رسول خدا (ص) در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در كتب ادعيه مثل
«مفاتيح الجنان» آمده و چهار ركعت نماز دارد، و پس از توبه، واجب ترين چيز بر ما
پرهيز از گناهان صغيره و كبيره است تا جائيكه توان و قدرت و استطاعت داريم!.»
«پس (اي برادران عزير) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) يا روزجمعه؛
و يا روز يكشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانيد؛ سپس آنها را در روز يكشنبۀ
دوّم همان ماه تكرار و اعاده نمائيد.
سپس ملتزم شويد به مراقبه، چه مراقبۀ صغري (باز داشتن نفس از آنچه كه
خداوند بدان راضي نيست) و چه مراقبۀ كبري (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب
نميپسندد). و نيز خود را وادار به محاسبه (حساب كشيدن از نفس) و معاتبه
(سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبيه نمودن نفس در صورت ارتكاب
خلاف) به آن چيزي كه شايسته و سزاوار است نمائيد.
پس براستي هر كسي كه در صدد متذكر شدن به ذكر حقّ و در مقام خشيت
از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد مي تواند از راه مراقبه و محاسبه و
معاتبه و معاقبه متذكر گردد!.»
«پس از اين مرحله، با دلهاي خود بخداوند رو آورده، بيماريهاي گناهانتان را
معالجه و مداوا نمائيد و بوسيلۀ استغفار، بزرگي و سنگيني عيوب خود راكاهش
دهيد. و بپرهيزيد از اينكه حريم الهي را بشكنيد و پرده هاي حجاب را بالازده حرمت
حرم را هتك نمائيد!
زيرا براستي چنين شخصي در نظام تكوين بي آبرو و مهتوك است گرچه
خداوند كريم از روي كرمش، بحسب ظاهر آبروي او را حفظ نمايد؛ و همين جزاي
اوست و نيازي به مجازات پروردگار ندارد!.
و اما دستورالعمل اين سه ماه:
1- بر شما باد به اينكه نمازهاي فريضۀ خود را با نوافل آن كه مجموعاً پنجاه و يك ركعت5 است، در بهترين اوقاتشان انجام دهيد؛ و اگر نتوانستيد چهل و چهار ركعت6* آنرا بجا بياوريد. چنانچه باز هم شواغل دنيا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را كه به او «صلوة أوّابين» مي گويند، انجام بدهيد. و نماز ظهر را هم در وقت فضيلت انجام دهيد كه در قرآن بدان تأكيد شده و مراد از صلوة وُسطي» همان نماز ظهر است.
2- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص بايد بدانيد كه: انجام دادن آن در نظر مؤمنين و سالكان حضرت معبود از واجبات است و هيچ چاره اي جز أتيان آن نيست! و تعجّب است از كساني كه قصد رسيدن به مرتبهاي از مراتب كمال را داشته ولي به قيام شب و انجام نوافل آن بيتوجّه هستند! و ما هيچگاه نديده و نشنيدهايم كه احدي به يك مرحله و مرتبه اي از كمال راه يافته باشد مگر بواسطۀ برپاداري نماز شب!.»
3- بر شما باد به قرائت قرآن كريم در نافلههاي شب كه انسان را حركت داده، سير او را سريع مينمايد و براي او بسيار مفيد است. تغنّي به قرآن، انسان را بخدا نزديك ميكند! بخلاف غناي محرم كه آدمي را به لهو ميكشاند. پس تا مي توانيد در شبها قرائت قرآن كنيد، چرا كه قرائت قرآن شراب مؤمنين است.
4- بر شما باد اينكه: به انجام دادن اوراد و أذكاري كه هر يك از شما بعنوان دستور در دست داريد، ملتزم و متعهد باشيد! و بر شما باد به مداومت سجدۀ يونسيّه و گفتن ذكر يونسيّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانكَ إني كُنْتُ مِن الظالمين7» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.»
5- بر شما باد به زيارت مشهد اعظم، كه مراد همان حرم مطهر اميرالمؤمنين و قبر نوراني آن بزرگوار است، و نيز ساير مشاهد مشرفۀ اهل البيت (ع) و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبي، مسجد كوفه، مسجد سهله و بطور كلي هر مسجدي از مساجد! زيرا مؤمن در مسجد، همانند ماهي است در آب دريا!
6- و هيچگاه پس از نمازهاي واجب خود، تسبيحات حضرت صديقه صلَوات الله عليها را ترك ننمائيد، زيرا اين تسبيحات، يكي از انواع «ذكر كبير» شمرده شده است.»
7- يكي از وظائف مهم و لازم براي سالك إلي الله، دعا براي فرج* حضرت حجّت صلوات الله عليه در قنوت «وَتْر» است. بلكه بايد در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، براي فرج آن بزرگوار دعا نمود.
8- و يكي ديگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زيارت جامعه، معروف به «جامعۀ كبيره» در روز جمعه است.
9- لازم است كه قرائت قرآن حتماً كمتر از يك جزء نباشد.»
10- تا مي توانيد بسيار به ديدار و زيارت برادران نيكوكار خود بشتابيد، چرا كه براستي آنها برادراني هستند واقعي كه در تمام مسير، همراه انسانند و با رفاقت خويش، آدمي را از كريوه هاي نفس و تنگناها و عقبات آن عبور مي دهند!.
11- به زيارت اهل قبور ملتزم باشيد ولي نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، يك روز انجام بگيرد) و نبايد زيارت قبور در شب واقع گردد.
ما را با دنيا چه كار؟! براستي دنيا ما را فريب داده، به پستي و ذلّت كشانيد! ما را از مقام عزت و رفعت پائين آورد! و دنيا پست تر از آنست كه براي ما هدف قرار گيرد! پس آن را براي اهل دنيا واگذاريد! پس به به! خوشا بحال آن مرداني كه بدنهاي آنان در اين عالم خاكي است ولي قلوبشان در عالم لاهوت، يعني در عالم احديت و واحديّت و عزّ پروردگار در پرواز ميباشد! و اين افراد، اگر چه از نظر تعداد بسيار كم هستند وليكن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعيت و اصالت و حقيقت داراي اكثريت ميباشند. من ميگويم آنچه را كه شما مي شنويد و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت مي نمايم.» (1357 ه ق)
این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام میدهند؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.
و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة. اگر میتوانی نخواب و اگر کسی نمیتواند همه شب را نخوابد؟ صب باشد، صب یعنی جگر سوخته، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد.
مرحوم قاضی اول شب میخوابیدند بعد نماز میخواندند و بعد میخوابیدند و باز نماز میخواندند، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمیخوابیدند، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد.
عرفان به عمل است نه به گفتن!